دستورالعمل گامبهگام برای تبدیل رویا به واقعیت – قسمت دوم
حالا نوبت آن است که گام سوم را محکم بردارید...
افرادی که در زندگی به خواستههایشان نمیرسند،
خواستههای خود را به صورت دقیق و شفاف تعییر نکردهاند.
در این مجموعه تمرینات ساده اما تاثیرگذاری ارائه میشوند که عمل کردن به آنها به راستی میتواند زندگیتان را متحول کند. اصول ارائه شده در این سریمقاله به قدری جامع و دقیق است که میتوانیم از آن به عنوان شاهکلید رسیدن به رویاها یاد کنیم و این تضمین را بدهیم که در صورت عمل کردن مداوم و منظم به توصیهها به مرور شاهد پیوستن بزرگترین رویاهایتان به واقعیت خواهید بود.قسمت اول |
برای شروع قسمت دوم، آمادهاید؟
در قسمت اول توضیح دادیم که اولین و دومین گامها برای رسیدن به موفقیت «پذیرفتن مسئولیت زندگی» و «دلیل وجودیتان» است؛ وقتی که پذیرفتید هیچکسی به غیر از شما مسئول زندگیتان نیست و فهمیدید که برای چه به این جهان آمدهاید، حالا نوبت به گام سوم میرسد و باید تصمیم بگیرید که میخواهید چه بکنید، چه باشید، چه تجربهها و چه دستآوردهایی داشته باشید؟
یکی از اصلیترین دلایلی که خیلیها در زندگی به چیزهایی که میخواهند نمیرسند این است که نمیدانند چه میخواهند !
درواقع افرادی که در زندگی به خواستههایشان نمیرسند، خواستههای خود را به صورت دقیق و شفاف تعییر نکردهاند.
آگاهی دقیق به خواسته ها چیزی است که هر کودکی با آن متولد میشود؛ او میداند که گرسنه است یا نه، غذاهایی که دوست ندارد را نمیخورد و آن هایی که می پسندد را با ولع میخورد.
کودکان، نیازها و خواسته های خود را با تمام ابزارهایی که دارد (مانند گریه) ابراز میکند.بدون هیچ شرم و ملاحظهای بلند گریه میکند تا به خواستهاش برسد.
وقتی هم که بزرگتر می شود چهار دست و پا به سمت آنچه برایش جذاب است حرکت میکند. مشخص است که چه میخواهد و مستقیماً به سمت همان حرکت میکند.
چگونه این ویژگی را از دست میدهیم؟
- دست نزن !
- نکن !
- نرو !
- هرچی تو بشقابت هست بخور، خوشم نمیاد نداریم.
- خجالت بکش.
- نمیتونی.
- گریه نکن.
- فقط همین که من میگم.
حالا فهمیدید چرا این ویژگی را از دست میدهیم؟
بعد از سال ها شنیدن چنین حرفهایی اکثر ما نیازهای روحی و جسمی خود را فراموش میکنیم و اسیر سر درآوردن از آن چیزی می شویم که دیگران از ما میخواهند.
یاد میگیریم که برای کسب تایید دیگران چگونه عمل کنیم و چطور باشیم؛ برای مثال :
- پزشکی میخوانیم چون پدر میخواهد
- به خاطر دل مادر ازدواج میکنیم
- به خاطر رضایت دوستانمان در جاهایی که مایل نیستیم همراهیشان میکنیم
به خاطر اینکه اطرافیان درموردمان حرف نزنند از آرزوی کار کردن در رشتۀ هنری مورد علاقهمان دست میکشیم و یک ‘کسبوکار واقعی’ راه میاندازیم… همین حالا اگر از یک نوجوان بپرسید میخواهد چه کاره شود، بعید نیست اگر جواب بشنوید: «نمیدانم»
چون آنقدر باید و نباید روی سر یک نوجوان ریخته که خواستههای واقعیاش زیر آن ها دفن میشود.
» گام سوم
خواستههای واقعیتان را مشخص کنید
چطور میتوانیم بدون ترس، شرم یا ملاحظه خواستههای واقعی خود را بازیابی کنیم؟
چطور میتوانیم دوباره با شور و شوق واقعی خودمان آشتی کنیم؟
در جواب این سوال باید بگوییم… اولین قدم این است که به ترجیحات خود در موقعیتهای مختلف احترام بگذاریم، چه بزرگ و چه کوچک؛ نباید این ترجیحات فردی را کوچک بشماریم.
شاید آنها برای دیگران کم اهمیت باشند، مهم نیست، مهم این است که برای خودتان کم اهمیت نباشند.
برای این منظور هربار که با یک انتخاب روبروی شدید،
هرچقدر هم که کوچک بود، وقت بگذارید
و ببینید که ترجیح درونی و قلبیتان چیست.
مشخص نبودن خواستهها و ترجیح دادن نیازها و تمایلات دیگران به خواستههای خود تنها یک عادت است. با تمرین «عادت متضاد» میتوانید به راحتی این عادت ناپسند را ترک کنید.
» اولین تمرین
یکی از موثرترین و سادهترین راهها برای مشخص کردن آنچه که واقعا میخواهید تهیۀ یک فهرست سیتایی از چیزهایی است که واقعا میخواهید انجام دهید یا داشته باشید.
خواهید دید که اولین خواستههایتان چندان پیچیده نیست. درواقع اکثر مردم چیزهایی مانند یک خودروی آنچنانی، یک ویلا و یک خانۀ فلان مدل و چیزهایی از این قبیل میخواهند. اما از اواسط این تمرین کوتاه (که معمولا بیشتر از پانزده دقیقه طول نمی کشد) خود واقعیتان شروع به حرف زدن میکند:
«میخواهم مردم دوستم داشته باشند»
«میخواهم آرامش درونی داشته باشم»
«میخواهم عاشق زندگی و مردم باشم»
این خواستهها ، ارزشهای واقعی و درونی شما هستند…
» خواستههایتان را کاربردیتر کنید
در این میان چیزی هست که باعث میشود بیشتر مردم خواستههای واقعی شان را دنبال نکنند و حتی آنها را به دست فراموشی بسپارند. آن چیز فکر این است که با انجام آنچه که دوستش دارند نمیتوانند پول دربیاورند.
مثلا ممکن است کسی بگوید: «من دوست دارم با مردم گپ بزنم، اما گپ زدن که برای کسی نان و آب نمیشود!» اگرچه ممکن است این طرز فکر منطقی به نظر بیاید، اما باید بگوییم که اگر شما هم اینطور فکر میکنید بهتر است همین حالا تجدید نظر کنید.
برای مثال اپرا وینفری یا دایان براوز یا هزاران نفر دیگر هستند که از طریق همین گپ زدن با مردم خرج زندگیشان را درمیآورند؛ یا خیلیها هستند که عاشق مسافرت کردن و دیدن جاهای مختلف دنیا هستند و از همین طریق هم خرج زندگی را درمیآورند… لازم نیست اسم تورلیدرهای بزرگ دنیا که عاشق کارشان هستند را بیاوریم.
نمونۀ زندۀ دیگری هم وجود دارد که روزی پای لپتاپ نشسته و این مطلب را برای شما نوشته است!
بله من مصطفی ولیپور، نویسندۀ این مطلب عاشق و تشنۀ یاد گرفتن و مطالعه و اضافه کردن به دانشم هستم و روزی رویایم این بود که بتوانم از این طریق برای خودم درآمد داشته باشم، حالا به رویایم رسیدهام و هرچه بیشتر یاد میگیرم بیشتر مینویسم و پول هم درمیآورم.
پس میبینیم که چنین چیزی به هیچ وجه عجیب و غریب و دستنیافتنی نیست و شما هم می توانید با صرف کمی وقت و خرج مقداری شهامت همانی باشید که سالها رویایش را داشتید.
» دومین تمرین
یک فهرست بیست تایی از کارهایی که دوست دارید تهیه کنید و بعد به راههایی که میشود از طریق انجام آن کارها پول درآورد فکر کنید.
اگر عاشق ورزشید میتوانید، ورزشکار، نویسنده یا گزارشگر ورزشی یا حتی عکاس ورزشی شوید. یا حتی میتوانید در کار مدیریت یا به عنوان کارمند یک تیم حرفهای مشغول شوید. یا میتوانید مربی، مدیر و یا مسئول تبلیغات تیم شوید؛ میبینید که راههای بیشماری برای پول درآوردن در زمینۀ مورد علاقۀ شما وجود دارد.
قدم اول را محکم بردارید
فعلاً در قدم اول مشخص کنید که دقیقا چه میخواهید تا در قسمتهای بعدی سریمقاله نشان دهیم که چطور میشود از همان طریق موفق بود و پول درآورد.
از بزرگ فکر کردن نترسید میکلانژ یک جملۀ درخشان دارد که میگوید :
«خطر بزرگی که بیشتر ما را تهدید می کند،
این نیست که هدفمان بیش از اندازه دور است و به آن نمیرسیم،
بلکه خطر در این است که هدفمان بیش از حد دست یافتنی باشد
و مطمئن باشیم که به آن میرسیم»
من و تمام اعضای تیم سوخت جت اینجاییم که تشویقتان کنیم از محدود کردن رویاهایتان بپرهیزید. این نکته را هرگز فراموش نکیند که:«اگر رویایتان شما را نمیترساند، پس به اندازۀ کافی بزرگ نیست»
هیچ کس حق ندارد رویایتان را بگیرد
بهتر است این جمله را با خود دائم تکرار کنید یا آن را روی تکهای کاغذ بنویسید و توی کیف پولتان، جایی که هرروز چشمتان به آن بیفتد، بگذارید. «مانتی رابرتس» نویسندۀ کتاب «مردی که به اسبها گوش میدهد» خاطرۀ جالبی دارد:
وقتی او دانشآموز بود، معلمش انشایی به کلاس داد با این موضوع که وقتی بزرگ شدید میخواهید چه کاره شوید؟ مانتی نوشت که میخواهد یک مزرعۀ 800 هزار متر مربعی داشته باشد و در ان اسب مسابقۀ اصیل پرورش دهد! معلم پایین ترین نمره را به او داد و توضیح داد که رویایش غیر واقعی است.
از نظر معلم پسربچهای با شرایط او هرگز نمیتوانست به اندازۀ کافی پول برای این کار به دست بیاورد. وقتی معلم پیشنهاد کرد که مانتی برای گرفتن نمرۀ بهتر، انشای خود را از نو بنویسد، مانتی جواب داد: «نمرۀ انشای من مال شما. من آرزویم را عوض نمیکنم !»
امروز مانتی صاحب مزارع 620 هزار متر مربعیِ Flag is Up (به معنیِ : پرچم بالاست!) در کالیفرنیاست و به پرورش اسبهای اصیل مسابقه مشغول است.
» تمرین طلایی
تمرینی که در این بخش به شما ارائه خواهیم کرد یکی از بهترین تمرینها برای دستیابی به رویایی واقعی و درونیتان است و میتوانید در مدت کوتاهی تمام بایدها و نبایدهای جامعه که از کودکی روی وجودتان تلنبار شدهاند را پس بزنید و پس از آن به رویای بزرگ خود دسترسی پیدا کنید…
یک موزیک ملایم پخش کنید و در محیطی آرام بشینید و مطمئن شوید که چیزی حواستان را پرت نخواهد کرد. حالا چشمهایتان را ببندید و از ضمیر ناخودآگاهتان بخواهید که تصویر زندگی ایدهآلتان را درقیقاً به همان شکلی که میخواهید تجسم کند، فکر کنید هیچ مانعی برای رسیدن به خواستههایتان وجود ندارد… هیچ مانعی.
درمورد خواستههایتان در زمینههایی که در پاراگراف بعد میخوانید با دقت تفکر عمیق کنید و حتی کوچترین جزئیات آن را مطابق با میل و سلیقهتان تجسم کنید…انگار که یک غول چراغ جادو ایستاده تا در لحظه خواستۀ شما را همانگونه که اعلام کردهاید برایتان برآورده کند.
- درآمد ماهیانه و پسانداز و میزان دارایی خالصتان
- خانۀ دلخواهتان و محله و شهر و کشور مورد نظرتان
- خودرو و داراییهای دیگرتان
- شغل مورد علاقه و همکارها و مشتریهایتان
- تفریح و اوقات فراغتتان و مسافرتهایی که می روید.وضعیت ایدهآل جسمی و روحی و روانیتان
- روابطتان با دوستان، خوانواده
- و سرانجام به جامعهای که در آن زندگی میکنید فکر کنید. جامعۀ ایدهآل شما چگونه خواهد بود؟ چه فعالیت هایی بیشتر و چه فعالیتهایی کمتر در آن صورت میگیرد؟
بعد از تمرین پاسخهای خود را روی یک کاغذ بنویسید.
هرروز رویایی که نوشتهاید را مرور کنید. این کار باعث میشود که ذهن هشیار و ضمیر ناخودآگاه شما روی این رویا متمرکز بماند، همانطور که قبلا در مقاله «چطور سرنوشت تان را پیشگویی و اگر خواستید تغییر دهید؟» خواندید.
نکتۀ آخر اینکه بهتر است دوستانی پیدا کنید که بتوانید رویای خود را با آنها در میان بگذارید.
با این کار هربار متوجه خواهید شد که رویایتان شفاف تر و دستیافتنی تر جلوه خواهد کرد و مهمتر از همه ذهن ناخودآگاهتان برای پیدا کردن راههای رسیدن به آن، توسط RAS که پیشتر در مقاله «با فرمول موفقیت کشف شده توسط علم عصب شناسی ساده تر موفق شوید» به طور کامل درمورد آن توضیح دادیم، موثرتر عمل کند.
سلام خیلی تأثیر گذار و فوقالعاده بودن مطالب سپاس
درود بر شما بسیار عالی ، دقیق و موشکافانه هست nراهت پر رهرو و مستدام باد
سلام
واقعا خسته نباشید
مقاله ها و پادکست ها و تمام محتویات سایت تاثیر گذارند
ممنونم که به تلاش و پشتکارتون ادامه میدید
تلاشتون واقعا قابل تحسینه
مطالب عالی هسدن..بینهایت خوشالم ک شمارو پیدا کردم…با اینکه سن کمی دارم اما دلم میخواس زود تر باهاتون اشنا میشدم و تمام سبک و اصول زندگیمو از روی اموزشای شما برنامه ریزی میکردم..حرف ندارین..
هر روز چنتا مقاله از سایت میخونم و بعد از خوندنش روزمو شروع میکنم و انگیزم زیاده…بعضی موقع ها ک حالم خوب نیس سریع میام تو کانال و پستای انگیزشیتونو میخونم…غوغا میکنه با حالم
این مقاله عالی بود
کتاب در این مورد نسبتا زیاد خوندم ولی با این قلم و به این سادگی نه
خیلی خوب نوشتین واقعا تشکر میکنم که این همه انرژی مثبت میدین
بعضی وقتا یه سری چیزارو آدم میخونه و میبینه که حس میکنه اون فرد از یه دنیای دیگ اومده
شاید به شما هم باید گفت مریخی که از دنیای خودش مینویسد…
چرا کسی به این نظر پاسخ نداده؟
آقای ولی پور این دقیقا مسئله ی من هم هست و به پاسخش نیاز دارم.
ممنون میشم.
تبریک می گویم که سایت شما به نقطه ای از رشد رسیده که نظرات خوانندگان را جویا می شوید. این طلیعه ای مبارک در راه پر فراز و نشیب پیشرفت می باشد که خیلی از رقبا هنوز به این درک نرسیده اند، موفق باشید
از حسن نظر شما سپاسگزاریم
مطالبتون فوق العاده عالیه ولی من مشکلات زیادی دارم اول اینکه هر روز سلیقه و علاقم عوض میشه همیشه از این شاخه به اون شاخه میپرم اگه امروز یه گاری رو شروع کردم دو روز بعدش میگم خب نه این به درد نمیخوره و مولش میکنم و سرد میشم هیچوقت هیچ کاری رو تا اخرش انجام ندادم
دوم اینکه اراده ی فوق العاده ضعیفی دارم خیلی ضعیف
خودم از این موضوع خیلی ناراحتم و نمیدونم باید چیکار کنم موفقیت رو دوست دارم تلاش رو دوست دارم ولی هیچ کاری نمیتونم بکنم
سلام
مصطفي جان بالاخره پيداش كردم بالاخره تونستم تصورش كنم و باهاش اشك ريختم شاعر ميگه:
I saw the life inside the air
خيلي زمان بر بود ولي بالاخره تونستم بفهممش
داروهاي افسردگي رو از همين الان كنار گذاشتم و صبح ها با دليل بلند ميشم
دوباره دارم به اوج برميگردم
سید حسین عزیز باورت نمیشه از شنیدنش چقدر خوشحال شدم. امیدوارم خیلی خیلی زود ببینی که توی اوج ایستادی چون لیاقتش رو داری، به این خاطر مطمئنم لایقش هستی که برای رسیدن به خواسته ت (هرچی که هست) داری تلاش و مطالعه میکنی. بهترینها در انتظارته.
من تشنه ی موفقیتم ولی نمیدونم چرا با اینکه انگیزه زیادی به خودم میدم بازم نمیتونم هیچ تصمیمی بگیرم یا قدمی بردارم..مطلبی که گذاشتید خیلی عالیه.خسته نباشید.
دوست عزیزم عالیه که تشنۀ موفقیت هستید و عالی تر اینکه از ایراد کوچیکی که دارید باخبر هستید. و بازم عالی تر اینه که دارید قدم درست رو برمیدارید و برای برطرف کردن ایراد تلاش میکنید. قسمت اول رو خوندید؟ درمورد قطب نمای درونی نظرتون چی بود؟
تمرینا رو دوس دارم. هشیار کننده س. من دارم به نتایج خوبتری میرسم . چه حسی داری وقتی هدفهات روبر اساس شوقت و الهامات نوشتی و شروع به کارکردی؟ چقد ذوق داره آدم؟ من تو همون حال م و میخوام بیشتر اینطور باشم.و این مطالب خیلی کمک میکنه رو نمدار بمونم. ممنونم دنیا دنیا براتون آرزوهای خوب دارم سوخت جتی هااا <3
ممنونم شادی جان. خیلی خیلی خوشحالیم که مخاطب با ارزشی مثل شما داریم و براتون آرزو میکنیم همیشه همینطور شاداب و پرانرژی بمونید و موفقیت همیشه کف دستتون باشه. همراه باشید 🙂
من شیفته تمرینها هستم.همون ها که مارو به چالش فکر کردن و تمرکز رو خود واقعیمون روبرو میکنه.انجام همه تمرینا رو به همه توصیه میکنم خیلی زیاد خصوصا در رابطه با این موضوعات حیاتی. ولی پور عزیز با این قلم روان و جذاب دمت گرم خداقوت بیش باد
ممنونم که انقدر مهربانانه به ما حس خوب زندگی رو هدیه میدین:)
ارامش و شادی مهمون همیشگی خونه دلتون مصطفی عزیز
خواهش میکنم مریم عزیز، ما هم ممنونیم و خوشحال که مخاطبای خوب و ارزشمندی مثل شما داریم. منتظر قسمتهای جدیدی باشید که با کلی اطلاعات مفیدتر قراره برگردیم.
از این مقاله خیلی چیزها میشه یاد گرفت اینکه هرگز باور خودمونو برای به دست آوردن خواسته قلبیمون از دست ندیم و یه درس بزرگ دیگه اینکه بدونیم پدر و مادر ، خونواده و دوستای ما ناخواسته باعث به وجود اومدن یه سری محدودیت ها توی وجود ما میشن ، یاد بگیریم ما از اون دسته پدر و مادرا و دوستان نباشیم .
خیلی درست و به جا گفتی نیلوفر عزیز، خانواده و اطرافیانمون قطعا باعث به وجود اومدن محدودیت ها میشن اما من فکر میکنم پیش از اون که بخوایم پدر و مادری باشیم که مولد محدودیت ها و عقاید غلط بشیم اول باید یاد بگیریم که چطور تاثیرات عقاید و محدودیت هایی که به خودمون تحمیل شده رو از بین ببریم. اگه با همین کوله بار بخوایم فرزند تربیت کنیم قطعا ما هم ناخواسته دچار همون خطاها (فقط این بار با یه رنگ و بوی دیگه) میشیم. خیلی خیلی خوشحالم که همراهی و کلی افتخار میکنم که نظراتت رو درمیون میذاری. ممنون 🙂
سلام ،تمام لحظه ها ثانیه هاتون خوش ،خیلی خوب بود
سلام، ممنونم دوست عزیز :*
خدمت همۀ همراهان عزیز بگم که نظرات تک تکتون برامون مثل بمب انرژی هست و حرفهاتون (چه پیشنهاد چه انتقاد چه تجربههاتون و چه تمجیدهای دوست داشتنیتون) باعث میشه کیفیت مقاله هایی که تقدیمتون میشه هرروز بالاتر بره. به امید روزی که همهمون شاهد موفقیت های چشمگیر و روز افزون باشیم. منتظر خوندن نظرات ارزشمندتون هستم.
واقعا درسته من هم تا زمانی که خواستۀ واقعیم رو مشخص نکرده بودم سردرگم بودم اما از وقتی خواسته ی واقعی ام را شناختم هرروز به موفقیت نزدیک تر میشم. خیلی ممنونم بابت این مقاله مطالب خیلی خوبی رو توش ذکر کردید و به شدت منتظر قسمت بعدی آن هستم.
بینهایت خوشحالیم که اینطوره و براتون آرزوی موفقیت های مداوم و روزافزون داریم. ممنون که نظر ارزشمندتون رو برامون مینویسید. به زودی قسمت سوم با معرفی یک گام شگفت انگیز و فوق العاده کارساز (درمورد باورها) تقدیم حضورتون میشه.
خیلی انگیزشی و کارامد بود
مرسی از محتوا و قلم خوبتون
ممنونم نرگس عزیز … خوشحالیم که همراهمون هستید و خوشحال تر که این مقاله مورد پسندتون بوده 🙂