«راهبی که فراری اش را فروخت» و داستانی واقعی که زندگی میلیون ها نفر را متحول کرد
قبل از شروع این داستان ها… او وکیل پرآوازه ای بود.
آنقدر محبوب بود که سررسیدش پر از قرارهای ملاقات با مشتریان بود و وقت شمردن پول هایش را هم نداشت…
شهرتش در کل کشور زبان زد عام و خاص بود و نماد ابهت، قدرت و ثروت بود.
وقتی در شهر راه میرفت همه به زندگی او حسرت میخوردند؛
تا اینکه یک روز بر اثر سکته قلبی به بیمارستان منتقل میشود، پزشکان از او قطع امید میکنند اما ناگهان به هوش می آید.
وقتی بهتر میشود و به زندگی اش برمیگردد، تصمیمی عجیب میگیرد.
تمام دارایی اش را می فروشد، تمام ثروت و اندوخته هایش را می بخشد و به هیمالیا سفر میکند تا معنایی عمیق تر از زندگی درک کند؛ او یک راهب بودایی میشود.
این داستانِ تخیلی ذهن عجیبِ رابین شارما است.
نویسنده کانادایی که شهرت زیادی در نگارش کتاب هایی داستانی اما با مفاهیم رهبری و مدیریت زندگی دارد، او بیشتر یک نویسنده خود-یاری است که مهم ترین کتابش، «راهبی که فراری اش را فروخت.» (The Monk Who Sold His Ferrari) است.
این کتاب پرفروش که به تازگی نسخه فارسی آنرا هم در کتابفروشی ها میتوانید پیدا کنید (با همین عنوان – از اینجا هم میتوانید بخرید) بیش از 3 میلیون نسخه تا به امروز در سطح جهانی فروش داشته و به عنوان پرفروش ترین کتاب خودیاری از نظر چندین مجله شناخته شده.
این کتاب به بیش از 70 زبان مختلف ترجمه و در بیش از 50 کشور مختلف منتشر شده.
اما چه چیزی در این کتاب هست، که هیچکس نمیتواند آنرا تا نصفه بخواند و رها کند…
کتابی چنان جذاب باشد که نتوانید تا آخر نخوانید؟
در این مقاله میخواهیم خلاصه و کاربردی، مهم ترین چیزهایی که باید با خواندن این کتاب یادبگیرید را به شما بگوییم، پس اگر فرصت خواندن این کتاب باارزش را ندارید، این مقاله را از دست ندید !
همانطور که خواندید، وکیل داستان ما که با استرس کاری بالایی دست و پنجه نرم میکرد اما در عوض یک زندگی لوکس و مرفه داشت، به هیمالیا سفر میکند تا در مکتب راهبان هندی معنای واقعی زندگی را بیاموزد.
او در سفرش به نکاتی میرسد، که به عنوان نکات مهم زندگی در ادامه میخوانید :
یک | پول را در برابر معـــنا مبادله کنید
شرکت های برتر دنیا خیلی وقت است که کالا نمی فروشند، آنها معنا تولید میکنند، معنا میفروشند و مصرف کننده ها معنا برای زندگی شان میخرند.
معنا یعنی چیزی که در زندگی برای ما ارزش داشته باشد.
یک تلفن همراه خوب یا هزاران قابلیت شاید معنایی در زندگی ما ایجاد نکند، اما یک تلفن همراه Apple با نام iPhone میتواند چنان زیبا و ظریف طراحی شود که معنابخش باشد. افرادی که آنرا انتخاب میکنند احساس کنند باعث ارزشمند شدن شان شده؛ همین امر برای شما نیز صادق است. شما یک لباس زیبا با دوخت خوب نمیخرید، شما حس متفاوت بودن را میخرید.
به معناهای موجود در زندگی تان بیشتر توجه کنید.
دو | فقط یک ظرف خالی میتواند پر شود
اگر ظرف یادگیری یا ذهن شما پر از اطلاعات (اشتباه) باشد، شما دیگر جایی برای اطلاعات صحیح نخواهید داشت.
راجع تمام کسانی که با آنها در ارتباط هستید فکر کنید. آیا آنها ذهنی باز دارند؟ چقدر جرات امتحان کردن چیزهای جدید دارند؟ تقریبا شاید پاسخ ‘نــــه’ باشد؛ زیرا ظرف آنها پر است از اطلاعاتی که فقط خودشان پر کرده اند.
این کتاب به ما یاد میدهد همیشه نیمی از ظرف ذهن تان را خالی نگه دارید تا اطلاعات صحیح بتوانند در آن قرار بگیرد شوند. در غیر این صورت نه خبری از رشد است، نه پیشرفت… و برای همیشه با اطلاعات کهنه تان باید سر کنید.
سه | قبل از لمس کردن قلب دیگران، باید قلب خودتان را لمس کرده باشید
اگر تولید کننده محصولی مثل لباس هستید، شما تا زمانی که خودتان شیفته لباسی که طراحی کرده اید نباشید نمیتوانید آنرا بفروشید.
این یک اصل در فروش است.
فروشنده ای موفق است که نسبت به محصولش احترام قائل است و آنرا تحسین میکند. نه فقط فروش، حتی آموزش، عشق ورزیدن، دوست داشتن، محبت کردن و … تا زمانی که خودتان به خودتان نتوانید عشق بورزید، به هیچکس دیگری نخواهید توانست.
اول از خودتان شروع کنید.
چهار | هر تراژدی در زندگی جرقه ای از تولد یک ستاره در درون شماست
یکی از مهم ترین دروس این کتاب چنین است «دنیای خارج وجود ندارد… هرآنچه در دنیای ما وجود دارد، ابتدا در ذهن مان خلق شده.»
شرایط بیرونی و محیطی شاید قابل کنترل، شاید غیرقابل کنترل باشد؛ اما مهم نیست، مهم این است که تنها چیز مهمی که تحت کنترل ماست، افکارمان است. از مهم ترین چیزهایی که این کتاب میخواهد بگوید این است که «ذهن در موفق یا ناموفق شدن ما نقش زیادی دارد.»
اگر مشکلی در زندگی شما پیش آمده، اگر شکست بزرگی خوردید، اگر تمام دنیا به شما پشت کرده و بدبیاری آوردید، نگران نباشید، این یعنی تولد ‘من’ جدید و فرصتی برای رشد (این مطلب را حتما بخوانید)
پنج | درد، در افکار شماست
همه مان تجربه درد کشیدن در زندگی را داشتیم؛ چه درد روحی و چه درد جسمانی، آنچه راهب هندی به وکیل داستان آموزش میدهد این است که «افکار تو نسبت به هرچیزی میتواند احساسی در تو بوجود آورد، چه احساس درد، لذت، خشم، عشق یا …»
برای مثال، شما میتوانید از درد عضله تان زیر فشار ورزش شدید ناراحت شوید و یا میتوانید خوشحال باشید زیرا در حال ورزیده شدن است. شما میتوانید از خستگی روحی تان پس از تلاش سخت برای راه اندازی کسب و کارتان ناراحت شوید، یا خوشحال شوید که راه زیادی را تا به اینجا آمدید پس برای هدفی مهم درحال تلاش هستید.
هراحساس در شما بوجود می آید، ناشی از افکار شماست. افکارتان را درست کنید تا احساس تان درست شود.
کلام آخر؛
کتاب «راهبی که فراری اش را فروخت» کتاب بسیار جالب و خواندنی است که شما را به خودتان بیشتر آشنا میکند و به شما نظم شخصی، شناخت شخصیتی و شیوه تفکر صحیح را آموزش میدهد؛ اگر فرصتش را دارید حتما این کتاب را بخوانید.
در همین زمینه، نوشته های زیر را توصیه میکنیم بخوانید :
باسلام و ادب.
مطالب بسیار مفید بودند سپاس گزارم.
کتاب”ملت عشق”هم بسیار جالب توجه بود.
سلام
بابت معرفی کتاب های بسیار خوب و مفیدتون خیلی ازتون ممنونم.
خدا قوت
مطالب خوب ومهم کتاب بسیاردقیق ارایه شده است.سپاسگزارم
سلام مطالب خوب بود مخصوصا راهبی که فرار ی اش رافروخت دراین زمینه تجربه های داخلی مکتوب نمیشن یا میشن ولی خوب معرفی نمیشن وبازارکتاب سودچندانی نداره کسی دنبال انتشارش نمیره ودردسرهای دیگه اگه انجمنی دراین زمینه باشه وشایدهم باشه معرفی کنید وهمه حمایت کنندتا مواردبومی بافرهنگ ایرانی رونق بگیره من تو وما هستیم که جامعه رومیسازیم پس هرچیزی دوبارمتولد میشه اول درذهن ما وبعد درواقعیت پس شروع ع ع ع ع ع
مطلب مفید و سازنده ای بود…مخصوصا که در مدت کوتاهی میشه مطالعه ش کرد
درد، در افکار شماست
هراحساس در شما بوجود می آید، ناشی از افکار شماست. افکارتان را درست کنید تا احساس تان درست شود.
عالی بود
مر30 عالی بود 3پاس از شما
هراحساس در شما بوجود می آید، ناشی از افکار شماست. افکارتان را درست کنید تا احساس تان درست شود.
مر30 عالی بود 3پاس از شما
سلا م چرامطالب شماقابل کپی ویا جاپ نیست
به منظور حفظ حق کپی رایت نویسنده امکان کپی مطالب غیرفعال شده است
باسلام وخسته نباشید
قبلا متون زیبایی که میذاشتید رو کپی میکردم و وقتهایی ;i فرصت داشتم میخوندم اما دیگه کپی نمیشه چرا؟!
من پای اینترنت زیاد نیستم…اصولا باید کپی کنم بعد بخونم!!!
تشکر
سلام منونم از سایت خوبتون همه مطالب عالی و خلاصه نویسی های شماهم خوبه فقط موردی که در بعضی از موارد دیدم اینکه زمانی که برای گرفتن منابع یا کتاب مراجعه میکنی موجود نیست یا ترجمه نشده
مطالب آموزنده هستن ولی حیف که بومی نیست .درمملکتی که همه درها بسته هستن ازاین مطالب انتظار بیش از حد نیست .کاش مطالب کمی بومی تر و ایرانی تر باشن چون معمولا نویسنده های خارجی افکارشان را از تجارب مملکت خود ذخیره سازی کرده و بر روی کاغذ میارن.درصورت صلاحدید بنظر بنده اگه حداقل پنجاه درصد مطالب بومی ایرانی باشه آموزنده تر میشه.یدونه مشکل بزرگ محسوسی داره این سایت اونم غلط املایی بیش از حده که گاهی وقتها آدم احساس کمبود بیشتری حسی میکنه .خوب تمام مطالب این سایت مال نویسنده های خارجی هستش که میاد رو صفحه یعنی کار جدید و محسوسی وجود نداره .حداقل دیگه غلط املایی بعیده .خواننده احساس میکنه که مطالب اونقدر بی ارزش هستن که نویسنده خودش هم ارزش قائل نیست چه برسه به خواننده.با اینکه اکثر خواننده ها هم اشاره به غلط املایی دارن ولی بازم درست نمیشه .واقعا بعیده.
فقط می شود خوشبین بود مثبت بود احساس خوبی به خود داد یارانه را گرفت و راضی شد و امیدوار شد که روزی همه درها باز شوند!
باسلام و احترام.
نظر شما کاملا محترم اما مادرصورت تمایل به مطالب بومی دسترسی داریم و همون طور که فرمودید به خاطر بسته بودن درها اینکه زحمت میکشن ومارو از اون مطالبی که کمتربه اون ها دسترسی داریم یا حتی دسترسی نداریم مطلع میکنند بهتر نیست؟!
قبل از لمس کردن قلب دیگران، باید قلب خودتان را لمس کرده باشید
خیلی مفید بود
ممنون