هرگز به بازنشستگی فکر نکنید – به خاطر این چند دلیل – قسمت دوم
بازنشسته شدن چه از کار و چه از زندگی، گاهی تازه اول راه است. شروع یک مسیر جدید با ماجراجوییهایی که خون را در رگهایمان به جوش و خروش میاندازد.
چند نکته کوچک اما بسیار مهم به ما کمک میکنند تا از این تغییر بزرگ زندگیمان، دروازهای به سمت شادی باز کنیم. با ادامه این ماجرا همراه ما باشید.
زمانی که در میانه تغییر هستید، کامل میشوید
مدتها زندگی کردن با دلیلی که ما را به جوش و خروش میانداخت، دلبستگی شدیدی در ما ایجاد میکند. وقتی دلیل زندگیمان دیگر معنای گذشته را نداشته باشد ناگهان در زندگیمان دچار یک وقفه میشویم. گذر زمان برایمان کند و بی اهمیت میشود. احساس میکنیم سوراخی بزرگ در قلبمان ایجاد شده که قطعه درست پر کردنش را از ما گرفتهاند. حالا ما کجاییم؟ در میانه تغییر!
میانه تغییر، همان مسیر میان دو دلیل است. مسیری که به ما میآموزد چگونه تجربه و خاطره خوب را از دلیل قبلی به دلیل بعدی به یادگار ببریم. این مسیر بسیار ارزشمند است. چون مسیری است که باعث رشد فکری ما میشود. فرقی نمیکند که 30 ساله باشیم یا 90 ساله. در این مسیر، همه میتوانیم رشد کنیم.
هرگز فکر نکنید که زندگی کردن با دلیل قبلی زندگیتان باعث شده عمرتان به هدر رود. شما با برداشتن قدمهای گذشته به چیزی که الان هستید رسیدید. به خودتان افتخار کنید. وقتی به عقب نگاه میکنید نفسی عمیق بکشید، لبخند بزنید و به خودتان بگویید: آفرین به خودم که چه خوب آمدم! سخت بود ولی خوب آمدم؛ خسته شدم، گریه کردم، گاهی نشستم ولی آمدم. به آنچه گذشت به چشم یک مسیر نگاه کنید.
[bs-quote quote=”وقتی بتوانی با رضایت به گذشته خود نگاه کنی، گویی دو مرتبه زندگی کردن را تجربه کردهای.” style=”default” align=”center” color=”#232323″ author_name=”جبران خلیل جبران” author_job=”از نویسندگان لبنانی-آمریکایی و خالق کتاب”پیامبر”” author_avatar=”https://sookhtejet.com/wp-content/uploads/2019/12/جبران-خلیل-جبران.jpg”][/bs-quote]
» چرا، بسیار مهمتر از چگونه است
چرا، همان دلیل است. همه انسانها در طول زندگیشان یک ماهیگیر هستند. قلاب این ماهیگیر باید به یک دلیل، گیر کند. ماهیگیری که قلابش خالی باشد دیگر بهانهای برای ادامه دادن ندارد. قلاب زندگیتان را به دلیلی وصل کنید که بتواند شما را به حرکت وادارد. چرا زندگی کنم؟ چرا این کار را ادامه دهم؟ چرا بیشتر تلاش کنم؟ چرا امیدوار باشم؟ همه و همه به دلیل نیاز دارند.
تنها راه پیدا کردن این دلیل، بازگشت به درون و پرسیدن سوال از خودمان است. پاسخ تمام این چراها، جایی در قلب ما نهفته است. اگر با واژههای ذهنمان از قلبمان بپرسیم، او نشانمان میدهد. مثلا ناگهان چیزی جلوی چشمانمان ظاهر میشود، چیزی معمولی که همیشه آن را نگاه میکردیم ولی نمیدیدیمش یا صدایی بر جان دلمان مینشیند آن چنان که گویی قبل از این، صدایی در عالم وجود نداشته است. بپرسید. قلبتان پاسخ میدهد. این را به شما قول میدهم.
» سه کاری که نباید با دلیلِ زندگیمان بکنیم
یک: دلیل زندگی خود را به کارمان گره نزنیم
این اشتباهی که خیلی از ما – مثلا خود من – میکنیم. من نیز به همین دلیل، روزهای زیادی را در سرگردانی سپری کردم تا اینکه بالاخره فهمیدم ماجرا از چه قرار است.
کاری که من میکردم چیزی شبیه به کوبیدنهای بیوقفه به دیواری بتنی بود که تنها عکسی از یک در روی آن نقاشی شده بود. جالب اینجا است که این دیوار، پر از در و پنجرههای رنگارنگ دیگر بود؛ سراسر فرصت، سراسر راه، ولی یک ترس نمیگذاشت تا من کمی سرم را بگردانم و انبوه در و پنجره را ببینم.
میترسیدم چون کارم را تمام دلیل زندگیام میدانستم و زمان زیادی از عمرم را پشت آن دیوار گذرانده بودم. من همچنان میکوبیدم تا اینکه روزی استادی را ملاقات کردم که به من گفت: «اگر بعد از این همه کوبیدن باز نمیشود، یا اصلا در نیست یا این در مال تو نیست.» این جمله باعث شد تا من برای چند لحظه دست از کوبیدن و خیره نگاه کردن به آن دیوار بردارم و کمی اطرافم را نگاه کنم.
به عنوان یک پشت درمانده سابق، به شما پیشنهاد میکنم همیشه از چند قدم عقبتر به موقعیت یا کارتان نگاه کنید. هرگز دلیل زندگیتان را به کارتان گره نزنید چون این کار فرصت و توان تغییر دادن را از شما میگیرد. گاهی دو سه قدم عقبتر بروید و سرتان را به اطراف بچرخانید. شاید مثل من از منظره پنجره باز کناری، بیشتر خوشتان بیاید.
دو: دلیل زندگیمان را به شادی و خوشبختیمان گره نزنیم
شادی را به خود زندگی و نه دلیلش گره بزنید. در ابتدا این کار شاید خیلی راحت به نظر نرسد. شاید هم بگویید: چگونه امکان دارد؟ من به خاطر اینکه دلیلی در زندگی دارم شاد و خوشبختم. دوستان عزیزم، درست است که داشتن دلیل، باعث ایجاد شادی بیشتر در زندگی میشود. اما باید یاد بگیریم فراتر از پستی و بلندیهای دلیل زندگیمان شاد باشیم.
اگر بتوانیم این کار را انجام دهیم، اگر تواناییاش را پیدا کنیم که بین این دو تفکیک قائل شویم آنگاه میتوانیم خیلی بیشتر از گذشته به دلیل زندگیمان وفادار باشیم. چون آنقدر انرژی در وجود خودمان احساس میکنیم که خرده سنگهای مسیر، به چشممان نیایند.
[bs-quote quote=”بی هیچ دلیلی خوشحال باش، مثل یک کودک. اگر برای دلیلی خوشحال باشی، دچار دردسر هستی؛ چون ممکن است بدون آن دلیل، شادیات را گم کنی.” style=”default” align=”center” color=”#2d2d2d” author_name=”دیپاک چوپرا” author_job=”نویسنده و پزشک آمریکایی هندی الاصل” author_avatar=”https://sookhtejet.com/wp-content/uploads/2019/12/دیپاک-چوپرا.png”][/bs-quote]
سه: دلیل زندگیمان را به اطرافیانمان گره نزنیم
ما قبل از اینکه مادر، پدر، خواهر، برادر، فرزند یا دوست کسی باشیم، یک آدم هستیم. وقتی دلیل زندگیمان را به کسی گره میزنیم بخش زیادی از وجود خود را دچار ضعف میکنیم. چون زمانی میرسد که اطرافیان ما راه زندگی خودشان را در پیش میگیرند. درست است که به ما سر میزنند و گاهی احوالمان را جویا میشوند اما دیگر 100 درصد وقت و توجهشان محدود به ما نیست. این مورد درباره فرزند، خواهر، برادر و دوستان هم صدق میکند.
شاید بپرسید چطور عزیزترین کسانمان دلیل زندگیمان نباشند؟ دوستان عزیزم، دلیل زندگیتان را باید در اعماق خودتان پیدا کنید. دلیلی که به کسی وابسته نباشد، اما همه را دربربگیرد. در این صورت، حتی اگر از کسانی که دوستشان داریم دور بمانیم، باز هم آنها را در کنار خودمان خواهیم داشت. چون به جای فرستادن امواجی از ضعف و ناامیدی، امواجی سرشار از قدرت، شجاعت و امید را به آنها و جهان هستی میفرستیم. در این صورت آنها نیز بدون آنکه خودشان بدانند همیشه جذب ما میشوند و همیشه دوست دارند پیش ما برگردند.
وقتی دلیل زندگیمان آنقدر گسترده باشد که عزیزانمان هم در آن جای داشته باشند به یک چتر تبدیل میشویم؛ چتری بزرگ که آنها میتوانند زیر سایهاش به شادی و آرامش برسند.
» یک نکته از این معنی
اگر دلیل یا دلیلهای زندگیمان در قلبمان جای داشته باشند، هیچ کس نمیتواند ما را بازنشسته کند. خودمان هم هرگز هوس نمیکنیم از زندگی بازنشسته شویم. یادتان باشد هر اتفاقی هم که بیفتد شما تا لحظهای که نفس میکشید فرمانده زندگی خود هستید. یک فرمانده هرگز سنگرش را نمیبازد. فرمانده وظیفه شناسی برای خودتان باشید و عرشه زندگیتان را تا آخرین لحظه فرماندهی کنید. باشد که نیروی عشق، همواره یار و یاورتان باشد.