این ویژگیهای هدف گذاری در کسب و کار که احتمال شکست را به صفر میرساند
یکی از وظایف مدیریت، پرورش نیروی کار موفق است، نیروی کاری که زاینده، خلاق و متعهد به سازمان باشد.از جمله مهمترین این وظایف، جهت پرورش نیروی کاری موفق، هدفگذاری است.اهداف هر شغلی باید تبیین شود و در راستای هدفها و مقاصد سازمان مورد نظر قرار گیرد.
مدیران پیش از آنکه بتوانند هدفگذاری کنند باید مسئولیتهای خود را بشناسند. مدیرانی که نمیدانند چه انتظاراتی از آنان میرود، بارها هدفهای گسترده و سهل برای خود تعیین میکنند در حالی که نباید چنین باشد. در عین حال که سیستم هدفگذاری پیچیده لازم نیست، ولی مدیران همواره باید هدفهای دقیق برای خود و کارکنان معین کنند.
هدفهای دقیق و مشخص، عالیترین عملکردها را موجب میشود، همانگونه که اهداف چالشی بسط تواناییهای افراد را طلب میکند، تعیین اینگونه هدفهای دقیق و چالشی با پرورش نیروی کاری موفق سازگاری دارد.
ـــ مهمترین ویژگیهای یک هدف گذاری درست ـــ
1 » مشخص و دقیق بودن
مشخص و دقیق بودن هدف به روشنی بیان میکند که هر هدف از نظر کمّی و کیفی و زمان اتمام چگونه است. تحقیقات نشان میدهد که هدف مشخص، بیش از اینکه به افراد گفته شود حداکثر توان خود را به کار برید، منجر به عملکرد عالی میشود، زیرا هدف مشخص، علاقه و چالش فرد را افزایش میدهد.
2 » هدف مؤثر
هدف مؤثر مورد پذیرش کسانی است که انتظار میرود آن را به دست آورند. پذیرش با ارائهی اطلاعات بیشتر، شناخت را افزایش میدهد.
مدیران عموماً با مشارکت دادن افراد در تعیین هدف پذیرش آنان را کسب میکنند، اما اگر کارکنان به مدیر اعتماد کنند هدفی را که او تعیین کند میپذیرد. یک عامل عمدهی پذیرش، در کنترل داشتن ابزار کسب هدف است – منابع و اختیاراتی که برای تحقق هدف مورد نیاز است.
3 » پوشش دهی خوب
هدفها باید ساحتهای مهم کار را بپوشاند و از نظر کمّی محدود باشد. تمامی پژوهشهای صورت گرفته پیرامون عملکردهای عالی نشان میدهد که تمرکز بر سه تا پنج هدف برای عملکرد عالی، عدد مطلوبی است.
تعداد هدفهای کارکنان باید محدود شود و تلاش شود تا چند فعالیت حساس که بیشترین اثر را داشته، نتایج بیشتری را به بار میآورد، مورد شناسایی قرار گیرد. این هدفها، پس از تعیین باید مکتوب شود، تا بتوان بارها از آن برای مقایسهی رفتار واقعی با رفتار مورد نظر استفاده کرد.
در این مقاله توضیح دادیم که چرا نوشتن اهداف روی کاغذ قویتر از چیزی است که فکر میکنید
4 » بازخورد صحیح
بازخورد صحیح دادن به افراد به قابلیت اندازهگیری هدف بستگی دارد. اگر هدفی کاملاً قابل سنجش باشد، دادن بازخورد واقعی آسانتر است. نکتهی مهمی که باید همواره به خاطر داشت این است که: اگر نتوانید هدف را به صورت کمی و قابل اندازهگیری درآورید، نمیتوانید در به دست آوردن آن موفق شوید، از سوی دیگر اگر هدف در دید فرد قرار داشته باشد بهتر میتواند بازخورد تلاش خود را ببیند. بنابراین هدفها باید قابل مشاهده و اندازهگیری باشند.
مقالهای که باید بخوانید: اهداف CLEAR: جدیدترین روش هدفگذاری روز دنیا که 5 برابر سریع تر شما را به اهدافتان می رساند
5 » چالشی بودن اهداف
هدفها باید چالشی باشد ولی نباید بیش از اندازه دشوار جلوه کند. مدیران کاردان حس انتخاب هدفهای برتر را در کارکنان ایجاد میکنند.کسب هدف باید در محدودهی منابع موجود امکان پذیر باشد، ولی باید حسی چالشی به فرد بدهد.
6 » اولویت بندی
همواره برای هر شغلی، هدفهای چندگانه وجود دارد. بنابراین لازم است مدیران اولویت در هدفها را به طور آشکار معین سازند. بعضی از مدیران هدفها را رتبهبندی میکنند تا میان کسب چند هدف کلیدی تعادل برقرار نمایند. اولویتبندی هدفها و حصول اطمینان از سازگاری آنها با دیگر اهداف سازمانی اهمیت به سزایی دارد.
برای مثال، در هدفگذاری برای مدیر یک شعبهی بانک، تعادل میان خدمت به مشتری و روابط اجتماعی، با سودآوری و افزایش سپردههای جدید حائز اهمیت است. زیرا موفقیت در تمامی این زمینهها بخش مهمی از وظیفه یک مدیر شعبه است.
7 » هدف گذاری گروهی و انفرادی
مدیر باید دربارهی هدفگذاری انفرادی و گروهی تصمیم بگیرد. عموماً هدفگذاری گروهی در وضعیتهایی مفید است که اطلاعات و تلاش عدهای مورد نیاز باشد، از قبیل طراحی محصولی جدید یا پژوهشهای علمی.
اگر فکر و تلاش دیگران ضرورت داشته باشد مشارکت آنان در فرآیند هدفگذاری معنی پیدا میکند. هنگامی که همکاری دیگران ضرورتی ندارد هدفگذاری انفرادی مناسبتر است.
اگر کارکنان آمادگی کاری و روانی لازم را ندارند بهتر است مدیر هدفگذاری و آنان را توجیه کند و در صورتی که کارکنان از آمادگی عالی برخوردارند، هدفگذاری باید به آنان سپرده شود و در حالتی که آمادگی کارکنان در حد متوسط است، هدفگذاری مشارکتی اثربخشتر است.
از نظر تیمی که میخواهید در آن کار کنید یا رهبری آن را به دست بگیرید در این مقاله ویژگیهای تیمهای موفق کسبوکاری را به طور کامل توضیح دادیم.
8 » قابل پیگیر بودن
هدف باید قابل پیگیری باشد، برای این منظور مدیر باید هدفهای مرحلهای(موقت) تعیین کند به گونهای که بتواند پیشرفت افراد را در مسیر رسیدن به هدف، مورد قدردانی و پاداش قرار دهد، اگر هدف، تکمیل گزارشی تا موعد معین است احتمال دریافت گزارش قابل قبول در موعد مقرر با دریافت گزارشهای مرحلهای(موقت) افزایش خواهد یافت.
همواره باید به خاطر داشت که عملکرد عالی جریان پیوستهی پویاست نه یک نقطهی کاری در زمانی خاص که مقصد حساب آید و مدیر به صِرف عملکرد عالی کارکنان دلخوش دارد، بلکه هدف مقصد است، آنچه که مدیر باید انجام دهد، مدیریت این جریان پیوستهی پویاست و این مدیریت تنها از طریق بازخورد مثبت قابل حصول است.
پیگیری هدف میتواند از طریق شناسایی دو یا سه متغیر ویژه در کنترل فرد و مطالعهی تغییرات و بهبود آنها صورت پذیرد.
باید در راه هدفگذاری موانع را شناسایی کرده و به سؤالات زیر پاسخ دهید.
- آیا زمان پایان کار مقرر واقعی است؟
- آیا کارهای مهمتری موجب تأخیر در این کار شده است؟
- آیا کارمند به تنهایی میتواند از عهدهی کارهای مهمتر برآید و به موقع به هدف تعیین شده دست یابد؟
- اهداف تعیین شده چه نقش عمدهای در رسیدن به اهداف بلند مدت واحدتان دارد؟
- آیا هدف تعیین شده انگیزهی کافی در افراد برای کسب آنها ایجاد میکند؟
- اهداف تعیین شده چه کمکی به پیشرفت سازمان میکند؟
- واکنش احتمالی کارکنان در اثر عدم موفقیت در کسب هدف چه خواهد بود؟
- آیا افراد آمادگی پذیرش اقدام انضباطی یا هدایت مجدد را دارند؟
جانِ کلام ما…
یک مجموعه در صورتی که اهدافش با برنامهریزی همراه نباشد باعث سردرگمی در افراد خواهد شد. باید علت رسیدن به هدف همواره برای یک مدیر دارای اهمیت باشد. بنابراین، پاسخ به این سؤالات فرآیند هدفگذاری را برای سازمان، کارمندان و حتی شخص مدیر آسانتر خواهد ساخت.
در همین زمینه مقالات زیر را هم بخوانید:
- این روش هدف گذاری آنتونی رابینز بالاترین دقت را دارد و نتایج سریع پدیدار میشوند
- این سه سوال تعیین میکند شما به درد رهبری میخورید یا نه؟
- این 4 مانع مصنوعی باعث شدند هنوز کسب و کارتان را راهاندازی نکنید
- پیشنهادی که نمیتوانید رد کنید : درس های رهبری از فیلم پدر خوانده