لیونل مسی چطور از «جادوی فلو» برای موفقیتهای پیدرپی استفاده میکند؟
جادوی فلو یا جادوی غرق شدگی را باید با همین مقاله یادبگیرید...
این بار به درخواست شما کاربران می خواهیم درباره پرونده مرموز اعجوبه دنیای فوتبال، لیونل مسی و سبک جادویی موفقیت او صحبت کنیم. به نظر شما نیازی به معرفی او هست؟ و کیست که در دنیای امروز و حتی دنیای آینده، این چهره موفق دنیای فوتبال را نشناسد؟
درباره او نقل قول های فراوانی گفته اند. دارنده پنج توپ طلای جهانی، تنها چیزی که در کلکسیون افتخاراتش ندارد، قهرمانی جام جهانی است. البته اشکالی هم ندارد؛ حتی مارادونای بزرگ هم یک نایب قهرمانی جام جهانی در چک لیست افتخاراتش دارد؛ پس می شود به آینده امیدوار بود.
[bs-quote quote=”مسی غیرقابل مقایسه است. او با کارهایی که انجام می دهد فقط تعجب تماشاچیانش را بر می انگیزاند.” style=”style-2″ align=”center” color=”#4c4c4c” author_name=”مارسلو بیه لسا” author_job=”مربی آرژانتینی و ستاره سابق فوتبال” author_avatar=”https://sookhtejet.com/wp-content/uploads/2018/06/مارسلو-بیه-لسا.jpg”][/bs-quote]در واقع لیونل مسی، همان بازیکنی است که می گویند وقتی توپ به پاهایش می رسد، انگار که اتفاقاتی جادویی شروع می شود و جوری با توپ مراوده و معاشقه می کند که انگار از ماوراء به او گفته می شود چه باید بکند. او، جادوی زنده فوتبال دنیاست؛ بدون شک.
اما لیونل مسی چگونه به این سطح از موفقیت رسیده است؟ به سطحی که حتی پدرش هم آن را باور نمی کند!
پیش از این درباره موفقیت کریس رونالدو نوشتیم (از اینجا بخوانید) در ابتدا باید اشاره کنم که برای رسیدن به موفقیت، دو راه برای دو تیپ از آدم ها وجود دارد:
- یک، افرادی که با قدرت اراده و تمرین سخت و برنامه ریزی دقیق و جاه طلبی به موفقیت های بالا می رسند.
(مثل کریستینو رونالدو) - دو، افرادی که از راه عشق و ماوراء به موفقیت های بالا می رسند.
(مثل لیونل مسی)
در عصر ما، کریس رونالدو، در حقیقت نماینده درجه اول افرادی است که از مسیر حرص و اراده و جاه طلبی، به موفقیت های بالا می رسند؛ حتی اگر در ابتدا افرادی معمولی بوده باشند. این برای بسیاری قابل درک است.
اما چیزی که برای بیشتر مردم قابل درک نیست، موفقیت از طریق عشق و ماوراء است؛ که نماینده کامل آن را می توانیم لیونل مسی بدانیم، در بین کارآفرینان نیز افرادی هستند مثل دونالد ترامپ (که اینجا راجع بهش نوشتیم) این افراد اصلا هیچ نظم خاصی در فکر کردن یا زندگی ندارند فقط از معامله و کار شان لذت میبرد و موفقیت ها را جذب میکنند !
[bs-quote quote=”مسی طوری فوتبال را درک می کند که انگار بیش از 100 سال است که فوتبال بازی می کند.” style=”style-7″ align=”center” color=”#e5b634″ author_name=”سانتیاگو سولاری” author_job=”ستاره بازنشتهشدهی تیم ملی آرژانتین” author_avatar=”https://sookhtejet.com/wp-content/uploads/2018/06/سانتیاگو-سولاری.jpg”][/bs-quote]
این بار، درباره این سبک موفقیت که لیونل مسی نماینده درجه یک آن است، بیشتر می خوانید؛
اگر میخواهید به شیوه دوم، یعنی بدون کار سخت بلکه با عشق و علاقه و غرق شدگی در کاری که دوست دارید موفقیت های بزرگ بدست آورید، راهکارهایی برای شما در این مقاله داریم…
» جادوی غرق شدگی «
برای موفقیت های بدون تلاش چیست؟
با تمرکز بالا به خواندن ادامه دهید و هرکجا لازم دانستید، حــــتما نوت برداردی کنید.
خب، برای شروع باید بدانید فوتبال مسی، فوتبال خلاقیت ناب است. او در لحظه تصمیم می گیرد که چه کار باید بکند؛ به خاطر همین پیش بینی ناپذیر و ویرانگر است. اما چطور می شود به این سطح از خلاقیت رسید؟
جهان و هستی، لبریز از خلاقیت های فراوانی و پایان ناپذیر است.
برای رسیدن به این سطح از خلاقیت، تنها کافی است که موانع موجود در راه آزادسازی آن را از میان برداریم. یعنی در واقع، به طور طبیعی ماها باید این سطح از خلاقیت را داشته باشیم؛ کافی است به کودکان نگاهی بیندازید.
اما وقتی که بزرگ و بزرگتر می شویم، به واسطه اشکالاتی که در تربیت اجتماعی جوامع ما وجود دارد، موانعی بر سر راه رودخانه خلاقیت ما قرار می گیرد که این مسیر را مسدود می کند. اما این موارد کدام ها هستند؟
این پنج مانع ابراز خلاقیت را، به نقل از یکی از کتاب های یکی از عرفای مشهور هندی معرفی می کنیم :
شماره یک: خودآگاهی
خودآگاهی، نقطه مقابل و متضاد آگاهی است. اولی ویرانگر خلاقیت است، دومی آزادکننده خلاقیت.
افراد خودآگاه، مدام سعی می کنند «خود» و «نفس»شان را پروار کنند. در حالی که جایی که نفس و خود وجود دارد، دیگر خبری از خلاقیت محض و ناب نیست. افرادی که آگاهی دارند و به آگاهی می رسند، بخشندگان خوبی هستند؛
در حالی که خودآگاهی، به معنای جمع کردن و عدم تقسیم با دیگران است. خلاقیت، با تقسیم است که چند برابر می شود و مسیرش باز می گردد.
از جمله ویژگی های افراد خودآگاه این است که نفس محور هستند.
نفس در تعارض است که زنده می ماند. افراد خودآگاه، دوست دارند مدام کارهای خارق العاده و سخت انجام دهند؛ چون در این صورت است که نفس شان، زنده می ماند و خودشان نیز، دیگر یک هویت کاذب می شوند.
اما افرادی که به آگاهی می رسند، نسبتی با نفس نداشته و انسان هایی هستند که تسلیم هستی و زندگی شده اند و در لحظه، زندگی کرده و به همه چیز پاسخ می دهند. آنها به شدت پرشور و سرزنده اند؛ درست مثل لیونل مسی که به قول یکی از مربیانش، از دلایل موفقیت او این است که هنوز سرزنده و بانشاط بازی می کند، درست مثل نوجوانی اش.
از دیگر بحث های مهمی که در این میانه مطرح شده، این است که ما انسان ها، موجوداتی ارگانیک در هستی هستیم.
موجود ارگانیک، مثل بذری می ماند که وقتی توی خاک کاشته می شود، از خاک و هوا و آب و اکسیژن موجود در هستی، تغذیه کرده و بخشی از زندگی می شود.
اما موجودات مکانیکی و ماشینی، موجوداتی جدا از دیگر اجزاء هستی هستند. آنها نسبتی با هستی دارند؛ غریبه ای بیش نیستند.
خیلی ساده تر که بخواهم این مقوله را توضیح بدهم، می شود این که :
اگر شما بخواهید کاری و محصولی را بی عیب و نقص انجام بدهید، در این صورت آن کار و محصول ناقص است؛
اما اگر خود به خود و طبیعی انجامش بدهید، در این صورت کامل است.
افراد نفس محور، در حقیقت دوست دارند همه چیز را کامل و بی نقص انجام بدهند (که اینجا گفتیم کمالگرایی دشمن شماره یک موفقیت است!) در این صورت آن ها همیشه ناقص اند و چیزی در آنها کم است.
شماره دو : کمالگرایی
از دیگر موانع بزرگ آزادسازی خلاقیت و عشق، همین کمالگرایی است. اصل این است که انسان، در کاری که انجام می دهد، محو شود.
اما بیشتر انسان هایی که می بینیم، در کاری که انجام می دهند، نه تنها محو نمی شوند که به شدت هم در آن کار حضور دارند.
همین حضور، مانعی بین ماوراء و وجود ما ایجاد می کند و هیچ خلاقیتی آزاد نمی شود. در واقع کسانی که به شدت در کار و هنر خودشان حضور دارند و محو نمی شوند، نوعی تکنسین و سازنده اند، نه خلاق و آفریننده.
افرادی چون لیونل مسی، به شدت از فوتبال بازی کردن لذت می برند.
در واقع او، به تعبیری دیگر، زنده است تا فوتبال بازی کند. او هنگام فوتبال بازی کردن، محو می شود و انگار که وجود ندارد. انگار که یک موجود ماورایی دیگر دارد فوتبال بازی می کند و همین محوشدگی، باعث آزادسازی خلاقیت های فوق العاده ای می شود که با عقل و منطق، جور در نمی آید.
به تعبیر این عارف هندی، در واقع انسان های خلاق و هنرمند واقعی، احساس در تسخیر بودن و در تصرف بودن را دارند؛ یعنی حس می کنند که در مشت ها و پنجه یک نیروی ناشاخته هستند که به آنها می گوید چه کار بکنند و کی آن کار را انجام بدهند. در واقع…
نفس انسان، به شدت در جستجوی کامل ترین و بهترین و بزرگترین است؛
به همین دلیل خود مانعی بزرگ در راه جریان یافتن خلاقیت است.
در حالی که نفس کسی که محو در فعالیت خودش شده است، دیگر حضور ندارد. در واقع اگر نفس وجود داشته باشد، مدام قضاوت می کند. وقتی هم که مدام قضاوت کنید که آیا این کار خوب است یا نه، وجود شما دو تکه می شود:
تکه ای در حال قضاوت، تکه ای در حال فعالیت و انجام کار. چنین وجودی یکپارچه نیست و نمی تواند کار خارق العاده و ماوراء الطبیعه ای را انجام بدهد…
[bs-quote quote=”من کاملا حس می کنم که همه سعی می کنند تا جای او را بگیرند. ما در مقابل بهترین بازیکن دنیا از هر لحاظ هستیم. او این توانایی را دارد که هر کاری انجام دهد و هر سه روز یک بار بدرخشد.” style=”style-7″ align=”center” color=”#3a3a3a” author_name=”پپ گواردیولا” author_job=”مربی فعلی تیم منچستریونایتد” author_avatar=”https://sookhtejet.com/wp-content/uploads/2018/06/پپ-گواردیولا-e1529904681508.jpg”][/bs-quote]
سه مانع بزرگ دیگر خلاقیت، حکمت و باور و بازی شهرت هستند.
- حکمت، یعنی که شما ذهن خود را از اطلاعات انباشته می کنید و در نتیجه، درگیر گذشته و آینده می شوید و از حال، می برید و خلاقیتی هم اتفاق نمی افتد و همه چیز، غیرزنده می شود.
- باور، یعنی که شما درگیر مفاهیمی هستید که پایان یافته هستند و به نقطه ای مشخص رسیده اند و در مورد آنها نمی توان تجربه ای جدید و زنده داشت. کسانی که انباشته از باورهایی این چنینی هستند، به شدت غیرزنده و غیرخلاق می مانند؛ چرا که مسیرها بسته است و روشن شده.
- بازی شهرت هم، می گوید شما تا وقتی درست کار می کنید که به رسمیت شناخته شده باشید. در حالی که اصل، علاقه به کار است. یعنی باید وقتی که کاری را دوست دارید، انجامش بدهید؛ نه وقتی که برای شما وجهه و شهرتی ایجاد می کند. اگر کار را صرفاً برای شهرتش انجام بدهید، در نتیجه علاقه ای به خود کار نخواهید داشت؛ و سرانجام این که خبری از هیچ خلاقیتی نخواهد بود. اما وقتی که کاری را صرفاً به خاطر علاقه ای که به آن دارید انجام می دهید، در این صورت پاداش واقعی شما، همان انجام کار خواهد بود، نه شهرت ناشی از آن؛ اگر شهرت هم رسید که بهتر؛ اگر هم نرسید باز هم بهتر.
خب، تا اینجای کاری آنچه را که گفته ایم مرور می کنیم :
- دنیا و هستی، آکنده و لبریز از خلاقیت است.
- همه ما به طور طبیعی و همان طور که نفس می کشیم، باید که خلاق باشیم؛ اما نیستیم.
- موانعی وجود دارند که باعث عدم خلاقیت طبیعی و فراوان ما می شوند.
- خودآگاهی، حکمت، باور، کمالگرایی و بازی شهرت، بزرگترین این موانع هستند.
- وقتی که این موانع را شناخته و برداریم، خود به خود وصل می شویم به منبع خلاقیت ماورایی.
- در این صورت، کارهایی انجام می شوند که با عقل و منطق جور در نمی آیند؛ کارهایی خارق العاده، همراه با لذت و … .
لیونل مسی، جزو افرادی است که از این متد و مسیر، استفاده کرده است و به موفقیت هایی اینچنینی رسیده است. شاید انتخاب این متد، خودخواسته هم نبوده باشد. او وقتی که فوتبال بازی می کند، محو می شود و اثری از «خود» و «نفس» وجود ندارد.
[bs-quote quote=”مسی یک گذشته درخشان است. از آن فوتبالیست هایی که هر 25 یا 30 سال یکبار ظهور می کند. گل می زند، کمک می کند، بازیکنان حریف را تحت فشار می گذارد و سرنوشت را رقم می زند. او شماره یک است.” style=”style-2″ align=”center” color=”#444444″ author_name=”ژاوی هرناندز” author_job=”ستاره اسپانیایی تیم فوتبال بارسلونا” author_avatar=”https://sookhtejet.com/wp-content/uploads/2018/06/ژاوی.jpg”][/bs-quote]
بعد چه اتفاقی می افتد؟
او به طور طبیعی، وصل می شود به منبع بی انتها و بی پایان خلاقیت (همان جایی که استیو جابز هم متصل میشد، ایــنجا!)؛ منبعی ماورایی که همه هنرمندان و افراد خلاق و کودکان، با آن آشنا هستند. چرا که کارهایی که از آنها سر می زند را به آن نسبت می دهند؛ همان حس در تسخیر و تصرف یک نیروی ماورایی و ناشناخته بودن.
چنین افرادی، نیازی به تقدیر و تشکر ندارند؛
چرا که پیش از هر تقدیر و تشکری، پاداش نهایی خود را از کاری که دارند می کنند، گرفته اند؛ همان لذتی که از انجام این کار می برند. البته گاهی ممکن است شهرت و ثروت و نصیب شان بشود؛ مثل مسی. گاهی هم ممکن است نصیب شان نشود؛
مثل ونسان ونگوگ، نقاش بزرگ؛ که در فقر و نداری جهان را ترک کرد؛ اما پاداشی که از انجام کارش می گرفت را با چیزی عوض نکرد.
شاید قرار گرفتن در حالت فلو (FLOW) را، بشود حالتی نزدیک به همین چیزی دانست که درباره اش صحبت کردیم؛
حالتی از غرق شدگی و بی توجهی به اطراف و اطرافیان. حالتی که در آن به سطح بالای هوشیاری در کار رسیده ایم و همه چیز به راحتی پیش می رود و خارق العاده شده ایم.
می خواهید به چنین سطحی از خلاقیت و شیفتگی برسید؟
چند راهکار برای رسیدن به این سطح موجود است:
- فقط کارهایی را انجام دهید که به شدت دوست شان دارید.
- در هنگام انجام کارها، در آنها غرق شوید، به شدت محو شوید؛ از خودتان اثری نماند.
- دنبال انجام بی نقص کارها نباشید؛ در این صورت ناقص خواهید ماند. کارها را طبیعی و خود به خود انجام دهید.
- دنبال هیچ تقدیر و تحسینی نبوده و هیچ انتقادی هم در کارتان تأثیر نگذارد؛ فقط کارتان را انجام بدهید.
- دنبال شهرت و پول هم نباشید؛ اگر لازم باشد از راه خواهد رسید. اگر هم نرسید، فدای سرتان؛ کارتان را عاشقانه انجام بدهید.
شاید شما هم با این فرمول ها، تبدیل به لیونل مسی دیگری در کسب و کار و زندگی تان شوید؛
کسی که وقتی کاری را انجام می دهد، نمی داند انرژی خلاقانه ای که در محصول و کارش جریان دارد، از کجا می آید. فقط می داند که این انرژی وجود دارد و دل به آن می سپارد.
افرادی که با این متد جلو می روند، شادی و نشاط بسیاری را تجربه می کنند؛ برخلاف غالب افراد متد جاه طلبی که در نهایت، دچار تنش های عصبی فراوان می شوند.
فقط کافی است به قیافه و بازی لیونل مسی نگاه کنید؛ انگار که بچه ای دارد زندگی می کند و از فوتبال و مواهبی که فوتبال برایش به ارمغان آورده لذت می برد.
[bs-quote quote=”مسی یک غول است. همین و بس.” style=”default” align=”center” author_name=”ویسنته دل بوسکه” author_job=”مربی سابق تیم ملی اسپانیا” author_avatar=”https://sookhtejet.com/wp-content/uploads/2018/06/ویسنته-دل-بوسکه.jpg”][/bs-quote]
در همین زمینه، مطالب زیر را هم بخوانید :
- پرونده مرموز زیدان؛ اتحاد تیمی، هافبک زندگی و انتظاراتی که ناگفته برآورده شدند
- پرونده مرموز کریستین رونالدو – بازیکن منفور، اسطوره تلاش و چند ضربه آزاد ترسناک
- پرونده مرموز برانکو – مرد یخی فوتبال ایران، قانون اوج و یک شعبده واقعی
برای خواندن سری کامل مقالات پرونده مرموز به این صفحه مراجعه کنید.
با سلام و احترام
خداوند در قرآن کریم میفرماید: «یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثیراً»؛[1] (خدا) دانش و حکمت را به هر کس بخواهد [و شایسته بداند] میدهد و کسى که به او حکمت داده شود، خیر فراوانى داده شده است
تعریف های شما در بعضی واژه ها کاملاً اشتباه بود.
حکمت(دانایی)،کمال گرایی(میل به سعادت)،خود آگاهی، که من عرف نفسه فقد عرف ربه (هر که خود را شناخت خدایش را شناخت)
که اینها را مانع موفقیت و رشد دانستید اتفاقا اینهاست در افراد موفق که آنها را به رشد رسانده.
بلهتمرکز در کارمان(تعقل) و با عشق غرق در کارمان شدن و کمک گرفتن از نیروی ماوراء (خداوند و اسباب آن قرآن و اهل بیت)و دوری از افکار مادی یا کار برای شهرت(اخلاص)ما را به درجات متعالی می رساند.و همین می شود که همین اخلاص و تعقل و تمرکز و ایمان حضرت علی علیه السلام بوده که درب خیبر را که شاید چند تن بوده با همین نیرو از جا بلند کنند و تا قیامت مادری چون او کسی نزاید…
اینکه میگید مسی بدون تلاش سخت موفق شده کاملا مخالفم چون خودش گفته من هر روز از خیلی زود شروع میکردم و تا دیر وقت تمرین میکردم 17 سال و 117 روز گذشت تا من یه شبه موفق شدم….! باید مبارزه کنی تا به رویاهات برسی باید فداکاری کنی و سخت تلاش کنی …. لیونل مسی به نظر من بدون تلاش سخت هیچ پیروزی وجود نداره…. اما با تمام اینا این رو قبول دارم که مسی جوری خلاقه که حرکاتی رو که انجام میده رو حتی خودشم نمیفهمه که چجوری انجام میده و ما هم میتونیم با بکار گیری خلاقیت خودمون موفق بدر کل مطلب آموزنده ای بود ممنون
خیلی عالی بود این مطلب رو که خوندم حالم عوض شد همش یه چیزی تو درونم بهم دستور میده که چکار کنم
سلام
جناب محمدی و دیگر دوستان
من هم تصور می کنم مثل گفته های بعضی دوستان، خودآگاهی درجه ی بالاتری از آگاهی است که ما بیشتر به خود و کارهای خود توجه، دقت و آگاهی داریم. همین دقت بیش از اندازه هست که بخشی از انرژی مغزی، روحی و جسمی ما رو درگیر می کنه و نمی تونیم با تمام توانمون به کاری که می خواهیم بپردازیم.
اما اون بخشی که شما از اون به خودآگاهی تعبیر کردید، به نظرم فراآگاهی باید باشد؛ یعنی عدم حساسیت، دقت، توجه و مراقبت لحظه به لحظه به کاری که داریم یا می خواهیم انجام بدیم. در این صورت بیشترین مقدار، یعنی حداکثر توان و انرژی ما در خدمت کاری قرار می گیره که می خواهیم انجام بدیم و ناگزیر نتیجه ی بسیار بهتری از عملکردمون خواهیم گرفت.
از مطالب خوبتون سپاسگزارم. مانا و نویسا باشید. حق نگهدارتون!
خخخیلی عیبه ک چنین کسی که دین کاملی نداره تونسته به این چنین تمرکز فوق العاده ای برسه و این شبیه همون تمرکز و عشق فوق العاده ی حضرت علی به نمازه که هیچ چیز حواسشون رو اندکی به خود نمیچرخاند…عشق مسی به توپه و عشق علی به خدا … چه تفاوتیییی اینا اصن قابل مقایسه نیستند اگه نتیجه عشق مسی این شده،عشق علی چی میشه؟
با سلام و تشکر از موضوع خوبتون.
جسارتا مقداری نگارش و انتقال مفهوم گنگ هست
سلام، عالی بود، فقط جسارتا مارادونا سال 1986با آرژانتین قهرمان جام جهانی شد
عالیییییییییییی بودددد
عالی بود ، لطف کردید .
پس چرا مسی 3_0باخت از کرواسی بااین تفاسیر؟؟!
سلام اگه یکم فوتبالو بشناسید میدونید فوتبال بازی فردی نیست بازی تیمیه و اونم دو تا تیم یازده نفره
خیلییی ممنون یعنی منم که فوتبالیستم تو آسمونام الان با این مطالب خوبی که درباره رونالدو و مسی گفتید ولی یک پیشنهاد دارم خواهشا یک مطلب تلفیقی از هردو بنویسید که کامل کامل بشه یعنی چطوری هم رونالدو باشیم هم مسی که بهترین و کامل ترین میشه میفهمید؟بعدشم من هنوزم درگیر اون قسمت خودآگاهیم یعنی به خودمون آگاه نباشیم؟
بعدشم امروزه میگن وقتی فوتبال تمرین میکنید از خودتون انتقاد کنید یعنی اگه یک شوت بد زدید بگید چطوری و چرا شوتم بد بود که آنالیزی میشه و یادگیری که دفعه بعدی این اشتباه صورت نگیره اگه میشه یک توضیحی بدید اینا خیلی بیشتر باید راجبشون صحبت بشه
سلام دوست عزیز این حرفی که میزنم شاید براتون خوب باشه
شما نباید رونالدو باشی نه مسی هیچ وقت یه انسان بهترین تقلید کار نمیشه تو میشی کپیشون، شما باید نسخه اصلی خودتون باشد شما باید بشید خودتون نه رونالدو نه مسی امیدوارم برداشت خوبی داشته باشید دوست عزیز.
خود آگاهی هم نوعی از آگاهی است و نقطه مقابل آن نیست، لطفا متنتان را دوباره بررسی کنید
یه ستاره ی فوق العاده ی فوتبال که در کنار استعدادش ،تلاش رو هم معنی کرده برای بقیه . ف.ق العاده است این ادم
چقدر عالیه در این روزها این جور مقالات رو میذارید که مناسب جو حاکم
بیشتر روی ادم تاثیر میذاره
به نظر من افراد ناخودآگاه قاتل خلاقیتند ، نه افراد خودآگاه. این مطلب به گونه ای است که از مفهوم خودآگاهی سوبرداشت میشود در حالیکه خودآگاهی والاترین نوع آگاهی است.خود آگاهی هم نوعی از آگاهی است و نقطه مقابل آن نیست، لطفا متنتان را دوباره بررسی کنید.
وای این متن فوق العاده بود ، حس مسکردم یه معجزه درونم داره اتفاق میوفته ، انگار وقتی این متنو میخوندم مخصوصا اون قسمت آخرش که میگه چند راهکار برای رسیدن به این سطح موجود است:
حس کردم یه چیزی درونم شروع کرد به تکون خوردن که ازم میخواست به من توجه کن
و اونم چیزی نیست جز خلاقیتی که مدت هاست بهش بی توجه بودم
خیلی جای کار داره تا تمذینش کنم ولی راه کار ها فوق العاده بودن
ممنونم بابت مطالب عالیتون .
فوق العاده مفید و آموزنده بود
با خووندن این پست ها و عمل کردن به اونها آدم به راحتی می تونه نخبه بشه