راهنمای کامل برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه برای رسیدن به اهداف بزرگ در زندگی
ذهن ناخودآگاه انسان یکی از مهمترین فاکتورهای وجودی درون مغز ماست که میتوان آن را از جمله مقصران اصلی نرسیدن به اهدافمان بدانیم. از طرف دیگر، برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه آماده میتواند 50% مسیر موفقیت را برای ما طی کند. همین اهمیت بالای ناخودآگاه است که در مجموعه سوخت جت ما سعی کردهایم از زوایای مختلفی آن را بررسی کنیم.
خیلی از افراد هستند که از وجود و میزان کارایی این بخش از مغزشان بی اطلاع بودهاند و تا به امروز خوراکهای گوناگون و مضری را به آن دادهاند و حالا با یک ذهن ناخودآگاه بد روبه رو هستند. شاید تغییر این بخش از مغز کمی سخت باشد اما هیچگاه دیر نیست.
اصولاً اگر شما بخواهید به هدفی دست پیدا کنید اولین کار این است که وضعیت ذهن ناخودآگاهتان را با هدف مورد نظر تنظیم کنید. مثلاً فقدان وجود تفکرات مثبت در ذهن ما میتواند یک مانع اساسی در دست یابی به موفقیتهایمان باشد. اگر بتوانیم مغز انسانها را باز کنید، احتمالاً در لحظه اولاً با مجموعهای از انواع تفکرات منفی روبه رو خواهیم شد.
برنامه ریزی مجدد ذهن ناخودآگاه آنقدرها هم سخت نیست، هرچند که یک شبه انجام نمیشود اما با مجموعهای از کارهای منظم و صحیح میتوانیم به تغییرات دلخواه دست پیدا کنیم.
چرا باید ناخودآگاه را برنامه ریزی کنیم؟
جواد ساده این است که اغلب مردم از موفقیت میترسند. درواقع باور نمیکنند که ممکن است موفق شوند. برای همین وقتی در نزدیکی موفقیت قرار میگیرند دائماً فکر میکنند که به زودی اتفاقی عجیب شکست آنها را دوباره رقم خواهد زد. (در مورد ترس از موفقیت در این مقاله به طور کامل توضیح دادیم.)
شاید باور نداشتن به موفقیت بیشترین عامل شکستهای ما باشد.
یکی از دوستان میگفت سالها برای خواندن زبان تلاش کرده بود اما موفقیت چندانی به دست نیاورد. تا اینکه ناگهان شرایط تحصیل در یکی دانشگاههای آمریکا برایش فراهم شد. او بعد از 2 ماه خود را در آمریکا دید بدون اینکه زبان بلد باشد. آنقدر شرایط او را تحت فشار گذاشت که توانست فوراً زبان یادبگیرد و بعد از 4 سال از دانشگاه فارغالتحصیل شد.خودش میگفت زمانی که به کلاس زبان میرفتم ته دلم باور نداشتم که ممکن است زبان بیاموزم اما در آمریکا مجبور شدم این فکر را عوض کنم.
باید بگوییم که این فکر از ته دل او نمیآمده است. بلکه از ناخودآگاه مغزش نشاءت میگرفته. جالب است بدانید که فقط 3% مغز انسان خودآگاه است و 97% باقی آن به ذهن ناخودآگاه تعلق دارد.
طبق گفته دکتر Dr. Collautt،
ذهن ناخودآگاه انسان 1 میلیون بار قویتر از ذهن خودآگاه اوست.
برای همین است که ما باید ارزش کار کردن روی ذهن ناخودآگاه را بدانیم.
من نمیگویم که شما حتماً در کلاسهای مدیتیشن یا یوگا شرکت کنید، اما چیزی که توصیه میکنم این است که هرکسی باید بتواند با درون خودش ارتباط برقرار کند. این رابطه کلید کنترل ناخودآگاه و سرانجام بزرگترین کمک برای رسیدن به خواستههای ما خواهد بود.
سه راه برای برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه :
برای بازطراحی ذهن ناخودآگاهتان پیشنهاد میکنیم تمرینات زیر را حداقل به مدت یک سال انجام دهید و تمرکز خود را روی آن چیزی بگذارید که آن را احساس میکنیم. این موارد قبلاً در مورد افراد مختلفی تست شده است و نتیجههای بینظیری دریافت کردهاند. شما نیز میتوانید با پیروی از آنها، ناخودآگاه ذهنتان که سالهاست به حال خودش رها شده را بازطراحی کنید تا برای آینده متفاوت آماده شود.
۱ » تصمیم بگیرید
نتیجه مورد نظر شما چیست؟
شما چه چیزی از زندگی میخواهید؟
ذهن ناخودآگاه شما برای بازطراحی باید به طور کامل و شفاف بداند که شما قرار است از کجا به کجا برسید.
این شفافیت به آن قدرت میدهد. در واقع بلاتکلیفی که اکثر ما اسیرش هستیم مانند سمی برای ناخودآگاه ذهن ما عمل میکند. پس این شفاف سازی اولین قدم بهترین گام برای شروع بازطراحی ذهن ناخودآگاه است.
خیلیها در مسیر کاری که قرار میگیرند فقط به برنده شدن فکر میکنند. اما کمی توقف کنید، اول فکر کنید که نتیجه این برنده شدن چیست؟ در واقع مغز شما به نتیجه = برنده شدن نیاز ندارد. مغز شما به نتیجه= (یک دستاورد قابل درک) نیاز دارد.
بنابراین وقت آن است که تصمیم بگیرید واقعاً چه میخواهید. هدفی قابل درک که به مغز شما جهت بدهد.
۲ » تعهد
حالا وقتش رسیده که ناخودآگاه خود را از ترس، شک و تردید خالی کنید. چطور؟ با قطع کردن دسترسی ذهن به گزینههای دیگر تا فقط به یک چیز پایبند باشد و آنهم قدم برداشتن در مسیر هدف است.
در واقع ذهن ترسو یکی از بزرگترین تلههایی است که بیشتر مردم در آن گیر میکنند. ترس از باختن، شکست خوردن، رد شدن و یا صدمه دیدن. ترس البته برای همه وجود دارد. اما اینکه چطور ذهن هرکس با آن رو به رو میشود مسئله اصلی است.
وقتی ما از کودکی تا جوانی مدام از ترسها فرار کردیم یا توسط خانواده ترسانده شدهایم. مسلماً وقتی ناخودآگاه ذهن ما یک مسیر پر از خطر و سختی را پیش روی ما میبینید خیلی زود ما را از شروع آن منصرف میکند. در حالی که یک ذهن قوی و پرورش یافته خودش را برای مقابله با ترسها و سختیهای مسیر آماده میکند.
این دو راه برای هرکسی وجود دارد. مهم این است که ناخودآگاهتان چطور آموزش دیده. شما باید به او یاد بدهید که شکست یک آموزش است، باید ذهن شما بداند که اگر شکست نخورید هیچ گاه هم موفق نخواهید شد. (اما میشود ترس از شکست خوردن را به بهترین عامل موفقیت تبدیل کرد که در این مقاله در این مورد توضیح دادیم)
ناخودآگاه ذهن مردم فکر میکند که شکست آنها را بدتر میکند درحالی که شکست از موفقیت بیشتر میتواند شمارا قویتر کند. اما چطور باید ذهن ناخودآگاه را در این زمینه آموزش داد. مسلماً یک ناخودآگاه ضعیف نمیتواند یکباره تغییر کند.
پس از ترسها و کارهای بزرگ دوری کنید. سعی کنید به مقابله با ترسهای کوچک بپردازید و از آنها رد شوید. آهسته آهسته ذهن ناخودآگاه شما خواهد فهمید که میتوان با ترسها مقابله کرد، از آنها فرار نکرد و آنها را شکست داد. بعد از 1 سال تمرین چنین کاری خواهید دید که ذهن شما بدون فکر کردند و به محض روبه رو شدن با یک ترس و یا مسیر سخت، با نهایت قدرت و اعتماد به نفس به دل آن خواهد زد و شما را از این راه عبور خواهد داد.
۳ » برطرف کردن
هنگامی که تصمیم اصلی را میگیرید و در مسیر خود به صورت متعهد قدم برمیدارید. باید به ناخودآگاه خود یاد دهید که بتواند شرایط را تثبیت کند. تثبیت شرایط یعنی اینکه شما بتواند برخی از مشکلات و سختی هارا یا حل کنید و یا از کنار آنها عبور کنید.
برای این کار شما باید یک ذهن منعطف داشته باشید. این انعطاف نشانه ضعف نیست و درواقع اتفاقاً یک قدرت بزرگ برای شما به حساب میآید. (در این مقاله به طور کامل در مورد قدرت انعطافپذیر بودن در زندگی توضیح دادیم) کسانی نشان دادن انعطاف یا صلح با مشکلات را نشانه ضعف میدانند که بخش تعصب مغزشان بر تصمیم گیریهای آنها غلبه دارد.
اگر شما انعطاف پذیر نباشید و اصطلاحاً در یک تونل قفل شوید. درواقع فرصتهای مهمی را از دست خواهید داد. درواقع در بسیاری از مواقع راه جایگزین ویژگیهای بهترین برای ما خواهد داشت. پس ذهن ناخودآگاه ما باید یاد بگیرید که هیچ چیز 100% نیست، هیچ برنامه ریزی دقیقاً پیش نمیرود و هیچ مسیری یک خط مستقیم نیست.
درواقع ما باید با تمرین به ذهن ناخودآگاه خود یاد دهیم که زمانی که در طول مسیر به درستی حرکت میکنیم بازهم پذیرای اتفاقات جدید و نظرات نو باشد تا شاید بتواند با تغییر مسیر حرکت، راهی بهتر را به ما بدهد.
در همین زمینه بخوانید:
عالی
بسیار عالی و آموزنده
THANK YOU
++++++++++++++++++
سلام وخسته نباشید
من یک برنامه ای رو میخواستم که قدم به قدم در برنامه ریزی مجدد ناخوداگاه حرکت کنم ایا در این زمینه میتوانید کمک کنید. ؟ سپاس
سلام
خیلی ممنون از مطالب عالی که گذاشتین
اسم سایت تونم خیلی باحاله 😉
سلام و خدا قوت خدمت اعضاء سوخت جت
بینهایت سپاسگذارم بابت مقالات خوب و سازنده
سلام
مقاله مفیدی بود . اما اگر در هر مورد که بحث کردید یک مثال هم بصورت کاربردی میزدید به نظرم خیلی به درک موضوع کمک میکرد
چرا باید ناخودآگاه را برنامه ریزی کنیم؟
جواد ساده این است … 🙂
البته من فکر میکنم تربیت از کودکی روی ناخوداگاه تاثیر میزاره بهمین دلیل بعضی از افراد بخصوص کارآفرینان نسخه ی درست این مقوله هستند