نزدیکترین دشمنتان را بشناسید چطور بهانه آوردن زندگی ما را نابود میکند؟ + راهکارهای مقابله با آن
نزدیکترین دشمنتان را بشناسید
چطور بهانه آوردن در زندگی ما را نابود میکند؟
+ راهکارهای مقابله با آن
آیا این سناریوها برایتان آشنا نیست؟
– دوستی را در خیابان می بینید.
با هم صحبت می کنید.
هنگام خداحافظی دوستتان به شما می گوید: “ قرار است کسب و کاری راه بیاندازم. اگر مایل هستی با من تماس بگیر تا با هم کار کنیم و زندگی خود را متحول کنیم“.
بعد از مناظره ای طولانی با خود تصیم میگیرید شغل حال حاضرتان را حفظ کنید و به دوستتان جواب منفی بدهید به این دلیل: شغل فعلی ام آینده روشنی دارد…
– به شخصی علاقه دارید و دوست دارید با او صحبت کنید.
اما می ترسید که اینکار را انجام دهید
و در نهایت به خود می گویید: ]این شخص[ فرد خوبی نیست و ارزش دلبستن را ندارد…
– موقعیتی بسیار مناسب برای افزایش درآمدتان بوجود می آید که باید برای موفق شدن در آن شرکای تازه ای پیدا کنید و کسب و کارتان را گسترش دهید.
اما موقعیت طلایی را نادیده می گیرید و به خود می گویید: از شرایط کنونی زندگی ام بسیار راضی ام.
موارد اینچنینی بسیارند و در روز چندین بار با مواردی متعدد رو به رو می شوید که در موقعیتی قرار می گیرید که احتمال می رود دچار این احساس شوید که در معرض خطر قرار گرفته اید و نخواهید توانست از پس شرایط بعدی بربیایید.
در این حالت بنظر می رسد عاقلانه ترین تصمیم این است که موقعیت پیش آمده را ترک کنیم…
اما با اینکار دچار ناراحتی می شویم چون نـاخـودآگـاهِ ما به خوبی این را می داند که از موضع ضعف عمل کرده ایم و ندای درونی خود را نادیده گرفته ایم. اینجاست که به خود شک می کنیم و عزت نفس ما به خطر می افتد و آرام و قرار را به کلی از دست می دهیم.
در این قسمت ذهن ما در پس دفاع از خود برمی آید و با بهانه آوردن تلاش می کند روح و جسم ما را از تحت فشار قرار گرفتن دور کند و به ما آرامش دهد. بنابراین بهانه هایی را مطرح می کند که ظاهرا صحیح هستند و منطق ما هیچ مانعی را در برابرشان نمی پذیرد.
تا اینجا ظاهرا در امنیت کامل به سر می بریم و عزت خود را حفظ کرده ایم اما باید بدانید
سخت در اشتباهیم.
به محض اینکه از موقعیت خطر دور شدیم و توانستیم در موقعیتی امن قرار بگیریم، متوجه می شویم منطقمان ما را فریب داده و در واقع عزت نفسمان را بجای اینکه حفظ کند، آن را خدشه دار کرده است و بر ضدمان عمل کرده و در واقع ترسمان بوده که بر ما مسلط شده !
در اینجا احساس می کنیم شکست خورده ایم
و خود را بشدت سرزنش می کنیم و حلقه بیمار عزت نفس کم را کامل میکنیم.
بنابراین هر گاه احساس کردید از انجام کاری که کاملا بنفع شماست چشم پوشی می کنید به یاد بیاورید هرگونه دفاع از این اهمال کاری ناشی از ترس و ضعف و ایمان نداشتن به قابلیت های خودتان است.
البته به طور کلی عذر و بهانه آوردن مفهوم بدی نیست و گاهی اوقات می تواند به ما کمک کند اما معمولا در موارد منفی ظاهر می شود.
خب، حالا که فرایند تولید ترس ذهن مان را شناختیم، میخواهیم کاری را شروع کنیم و یا تغییری جدید ایجاد کنیم، چگونه با بهانه آوردن مقابله کنیم؟
در این مقاله قرار است شما راهکاری را یادبگیرید تا بتوانید برای تمام عمرتان از آن استفاده کنید.
در ادامه شما یادمیگیرید بهانه ها چطور متوقف میشوند و چطور آنرا به فرایندی لذت بخش تبدیل کنید.
اگر اخیرا به شدت نیاز به ابزاری داشتید تا با بهانه ها مقابله کنید و تغییر را بپذیرید و پیشرفت کنید، این مقاله برای شما نوشته شده است… از دست ندهید.