ترس از ثروتمند شدن؛ دلیل شماره یک پولدار نشدن‌تان است | قسمت دوم

آیا خدا، ثروتمندان را دوست ندارد؟

در قسمت اول مقاله «ترس از ثروتمند شدن؛ دلیل شماره یک پولدار نشدن‌تان است» شما با متوجه این موضوع مهم شدید که اغلب اوقات، باورهای محدود کننده ما باعث میشوند ثروتمند نشویم و نه خواسته های ما… یعنی به زبان ساده انگار یک پای‌مان روی گاز (خواسته) و پای دیگرمان روی ترمز (ترس) است بنابراین هیچوقت اوضاع مالی مان پیشرفت آنچنانی نمیکند.

این بار می‌خواهم سؤال کلیدی دیگری از خودتان بپرسید:

«آیا خدا، ثروتمندان را دوست ندارد؟»

یا به عبارت دیگر «آیا اصلاً ثروت را باید موهبتی معنوی دانست یا نه؟»
در قسمت اول درباره‌ی تأثیرگذاری باورهای غلط آموخته شده از اطرافیان بر نوع نگرش مان نسبت به موفقیت، که یک وجه آن موفقیت مالی است، صحبت شد. در این قسمت، به باوری می‌پردازم که حاصل اختراعات خودمان است و خالی از وهم و خرافات نیست.

این گفته‌های درونی حول دو محور زیر می چرخند :

  • الف) ثروتمند شدن جرم است
  • ب) می ایستم تا خدا برایم کاری کند
  • ج) آیا ثروتمند شدن گناه است؟

برای روشن شدن حقیقت، به متون آسمانی و کلام پیشوایان دین استناد می کنم [نشانی دقیق آنها در انتهای همین مقاله موجود است]… برای مثال با توجه به  قرآن کریم :

«بگو: چه کسی زیورهایی را که خداوند برای بندگان خود پدید آورده است،
و روزی‌های پاکیزه را حرام کرده است؟…»[1]

پادشاه مهربان عالم، خودش ما را به بهره‌گیری از نعمات و ثروت‌های جهان فرا می‌خواهند.

پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌‌آله‌وسلم):

«عبادت ده جزء دارد که نه تای آن درباره طلب روزی حلال است.»[2]

این یعنی کار ِ درست کردن، و درست کار کردن، و درآمد خوب داشتن، نه تنها ما را از خدا دور نمی کند، بلکه از جمله راه های اصلی نزدیکی به اوست!

پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌‌آله‌وسلم):

وسعت خانه، همسایه خوش‌رفتار و مرکب رهوار، از خوشبختی مسلمان است.[3]

امام حسن (علیه‌السلام):

«برای دنیای خود چنان کار کن که گویی همیشه زنده خواهی ماند، و برای آخرت خود چنان کار کن که گویی فردا خواهی مرد.»[4]

همچنین امام باقر (علیه‌السلام) می‌فرماید:

«بیزارم از کسی که در امر دنیایش کسل است، چرا که این فرد در امر آخرتش هم کسل است!»[5]

این یعنی نه تنها باید در دنیا کار کنیم، بلکه باید کارمان را دقیق و درست و حسابی تحویل دهیم. و این که انضباط، نشاط و سازندگی در دنیا، باعث می شود که روحیات ما هم زیباتر و جهانی که پشت پرده امروز ماست، آبادتر شود.

بخشی از دعای امامان علیهم‌السلام:

«خدوندا! از فضل گسترده، فزون، و بسیار فزون تو، خواستار روزی فراخ و حلال و پاکیزه هستم، که برای (زندگی) دنیا و (عمل) آخرت بسنده باشد…»[6]

همراهان سوخت جتی، آیا در این بیانات اثری از تبلیغ فقر و ضعف مشاهده می کنید؟!

شاید سؤال شما این باشد که «آیا خدا اساساً با تغییر دادن طبیعت و صنعت و … مخالف است؟» باز هم توجه شما را به جواب بزرگان دین جلب می‌کنم:

امام صادق «ع»:

[خداوند] راه روزى مردمان را در كارهاى گوناگون و صنعتهاى متفاوت قرار داد. و اين چگونگى (نظام زندگى را) دوامى بيشتر مى‏دهد، و موجب تدبيرى درستتر مى‏شود.[7]

امام علی علیه‌السلام در نامه خود به فرماندار ری، مالک اشتر، نسبت به تجّار و صاحبان صنایع سفارش می‌کند و آنها را منابع اصلی منفعت، پدیدآورندگان وسایل زندگی و آسایش از نقاط دوردست و دشوار معرفی می نماید.[8]

ثروت آری، تجاوز خیر!

در سوره مائده، آیه 87 آمده است:

«ای مؤمنان، چیزهای پاکیزه ای را که خدا بر شما حلال کرده است، بر خود حرام مسازید، و از اندازه تجاوز مکنید که خداوند تجاوزگران را دوست نمی‌دارد.»

پس آنچه با جریان قاعده مند هستی همخوانی ندارد، ثروتمند شدن نیست، بلکه تجاوز از حقوق، عبور از حدود، بی‌تعادلی و فسادگری و ناسپاسی از پادشاه جهان است.

پس خداوند تجاوزگران از حدود و حقوق را دوست نمی‌دارد، چه ثروتمند باشند، چه فقیر.

اینجاست که می‌توان این گفته از حضرت عیسی (علیه‌السلام) را به درستی تفسیر کرد:

«خوشا به حال مسکینان در روح، زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است».[9]

منظور این نیست که باید فقیر و تنگدست باشیم تا به خدا تقرب پیدا کنیم، بلکه باید از غرور و تکبر که عامل اصلی عبور از مرزها است، دور باشیم.

 

ب) آیا بایستیم تا خدا کاری برایمان بکند؟

لطفا ابتدا داستان زیر از کتاب نیمه تاریک وجود را بخوانید :


4 نفر دیدگاه شان را با ما در میان گذاشتید، نفر بعدی شما هستید :
  1. کاربر سوخت جت تی می‌گوید

    سلام میخوام به طور خلاصه بیان کنم وراهنمایی بگیرم من هرگزازخواسته هام دست نکشیدم مسیرمن ساخت کارخانه ای بودکه برای خودم مفیدبودوهم برای مردم وکشورم .. بادست خالی برای شرکتی خط تولیدی روساختم همون موقع متاهل بودم ودارای دوفرزند دورازشهرم سخت کارمیکردم وپس ازچندسال تصمیم گرفتم توی شهرخودم باهمکاری چندنفرسرمایه گذارکوچک کارخانه ای رواحداث کردم واختلافاتی بوجوداومد ومن فهمیدم برای اینکه موفق شم بایدرها کنم ازجای دیگه شروع کنم دوباره ازصفرشروع کردم ۶ ماه هیچ پولی دریافت نکردم وتوی مسیر رفت وبرگشت با ماشین کارکردم تا اینکه بایک کمپانی خیلی مشهورکه نیاز به اون خط تولید داشت باسمت مدیرعاملی وحقوق ومزایاوعقدقراردادی مبنی بربخش قابل توجهی از اون شرکت به من تعلق میگرفت شروع بکارکردم ۳ سال ازعمرنازنینم رو دراین کمپانی سپری شدویک شبه تصمیم به انحلال شرکت گرفتند…بماند که هیچ پولی بابت اینکه این اتفاق روخودشون رقم زدندپرداخت نکردند فقط مبلغ حقوق ومزایا.. درحال حاضردرشرکتی میانکار فعالیت میکنم وبااین قرارکه هردانش واختراع وهرچه که میسازم..روپیشاپیش به این شرکت واگذارکردم فقط درازای دریافت حقوق ودرصدپایینی ازهرقراردادواقعا امکان دوباره ازصفر شروع کردن رونداشتم ..ودلیل این انتخابم این بود زمان منتظرمن وامثال من نمیمونه عمرم گذشت الان ۴۸ سالمه وهنوز به آرزو وهدف کاریم نرسیدم لطفا نظرپیشنهادتون روبگید..منهم به دیدگاهتون احتیاج دارم ممنون که این فضاروایجادکردید که امثال من که برای کارفرین شدن فداکاری میکنندهم برای خودشون وهم دیگران وکشورشون وبارها ازصفر شروع میکنندبتوننددرددلی کنندوتجربیاتشون روبه اشتراک بگذارند.دوستدارشما رضا یک هموطن بدنبال موفقیت..ان شالله همگی موفق باشید.

  2. کاربر سوخت جت ين می‌گوید

    Ok

  3. کاربر سوخت جت نی می‌گوید

    واقعاً خیلی عالی بود ولی در جامعه ای امروزی به خاطر پیدا نمودن سرمایه هر قدر سعی کردیم نتوانستیم دریابیم به دلیل توقعات بالا و نا ممکن آیا راهی خواهد بود که یکی از افراد موفق جامعه باشیم

    1. کاربر سوخت جت نی می‌گوید

      از این که مقاله را خواندید، تشکر می کنم.
      همراه گرامی، اگر سرگذشت کارآفرینان موفق بومی و غیربومی را مطالعه کرده باشید، حتماً به کسانی می رسید که با دست خالی و از صفر شروع کرده اند. بنابراین ایستادن و منتظر ماندن برای به دست آوردن یک سرمایه کلان برای شروع یک کار، راه حل نیست! و ای بسا همان سرمایه عاریتی هم به دلیل ناپختگی و…. از دست برود.
      و دوم این که موفقیت را باید در درون زندگی روزمره خودمان جستجو کنیم، نه با مقایسه خودمان با دیگران که معمولاً به سرکوب کردن استعدادها و نادیده گرفتن یا کوچک دیدن خودمان منتهی شود، درحالی که ممکن است یک راه ویژه برای خود ِ خودِ شما وجود داشته باشد که دیگری یا به ذهنش نمی رسد و یا اگر به ذهنش می رسد، باورش ندارد، و یا اگر باورش دارد، در میانه ی راه خسته می شود و باز می گردد.

نظرتان را ارسال کنید

دیدگاه تان را با ما در میان بگذارید...

ما به دیدگاه شما احتیاج داریم؛ پس بیایید دیدگاه و نقطه نظرات مان را با همدیگر به اشتراک بگذاریم تا یک اجتماع موفق از افکار برنده با همدیگر بسازیم.

**‌به ازای هر یک دیدگاه سازنده، یک روز اشتراک رایگان پروژه سوخت جت دریافت کنید**