چگونه یک شنونده ماهر شویم؟ قسمت ۱

راهنمای عملی افزایش مهارت گوش دادن و شنیده شدن

مدتی قبل، کتابی به دستم افتاد به نام «هنر گمشده گوش دادن اثر مایکل پی نیکولز». عنوان کتاب، مرا مجاب کرد تا چند برگه از آن را سرسری بخوانم. واژگانش گرم و صمیمی بودند و جاهایی احساس می‌کردم که نویسنده، حرف دل من را می‌زند. کتاب را خریدم و طبق عادت همیشگی با یک دفترچه و خودکار – برای نوشتن نکته‌های کتاب – به علاوه یک استکان چای داغ، مشغول خواندنش شدم.

کتاب سیزده فصل داشت که در پایان هر فصل، پرسش‌هایی در غالب تمرین‌ برای افزایش مهارت در گوش دادن و شنیده شدن، به مخاطب ارائه کرده بود. بعد از تمام شدن کتاب، تصمیم گرفتم تا نکته‌های آن را در قالب یک سری مقاله برای شما عزیزان بنویسم. امیدوارم توشه‌ای پر حاصل از این نکته‌ها بردارید.

[bs-quote quote=”گوش دادن یعنی توجه کردن، علاقه نشان دادن، اهمیت دادن، دل دادن، ابراز احساسات کردن، تصدیق کردن و …درک کردن.” style=”style-7″ align=”left” author_name=”مایکل پی نیکولز” author_job=”نویسنده آمریکایی” author_avatar=”https://sookhtejet.com/wp-content/uploads/2020/04/مایکل-پی-نیکولز.jpg”][/bs-quote]

 

دروازه‌ای یک طرفه

حتما تا به حال برای شما هم پیش آمده که ساعت‌ها پای درد دل و غرغرهای یک نفر بنشینید. تنها یک دلیل برای ادامه این وضع و تحمل چنین موقعیتی وجود دارد. آن دلیل این است که ما ته دلتان امیدواریم که بالاخره نوبتمان می‌رسد و ما نیز می‌توانیم چیزی بگوییم و دلی سبک کنیم. اما در اکثر موارد، هر کدام از ما یک شنونده یک طرفه هستیم و طرف مقابل تمایلی به شنیدن حرف‌های ما ندارد.

بعضی از گوینده‌هایی که در زندگی‌مان با آنها سروکار داریم روش‌هایی را به کار می‌گیرند تا خیلی بیشتر حرف بزنند و خیلی کمتر از ما بشنوند. مثلا خیلی زیرکانه موضوع جدیدی را وسط می‌اندازند و دوباره درباره آن موضوع، شروع به حرف زدن می‌کنند. البته این ترفند همیشه هم برایشان کارگر نمی‌افتد و  زمانی که ما بالاخره مجالی برای سخن گفتن پیدا می‌کنیم آنها به شیوه دیگری از زیر گوش دادن به سخنانمان شانه خالی می‌کنند.

در چنین موقعیتی آنها معمولا برای یکی دو دقیقه به حرف‌های ما گوش می‌دهند و سپس آثار خستگی و کسالت در چهره‌شان نمایان می‌شود، مدام به ساعت خود نگاه می‌کنند، حرکت‌های بدنشان بیشتر می‌شود یا سعی می‌کنند خود را به کار دیگری مثلا خوردن مشغول کنند. ما می‌گوییم، ولی آنها گوش نمی‌کنند. این وضعیت، ناعادلانه است و آدم اگر دل داشته باشد دردش می‌آید!

البته پس از مدتی اغلب ما یاد می‌گیریم که نقش آدم‌های بالغ و رشد یافته را بازی کنیم و این بی‌توجهی و درک نشدن را نادیده بگیریم. در این جور مواقع به خودمان می‌گوییم: « من دیگر پوست کلفت شدم و از این جور چیزها ناراحت نمی‌شوم.» در حقیقت، این بهایی است که برای کنار آمدن با شنیده نشدن می‌پردازیم.

وقتی به شنیده نشدن خو می‌گیریم…

اما ماجرا تنها به اینجا ختم نمی‌شود. ما ندانسته و خیلی زیرپوستی به یک طرد شدن یا کم محلی دائمی عادت می‌کنیم و چون این شنیده نشدن و بی‌توجهی را اول از نزدیکان خود دیده‌ایم، انتظار نداریم در محافل عمومی، مورد توجه و احترام قرار بگیریم و در کل به این وضعیت، عادت کرده‌ایم.

بسیاری از مشکلات اجتماعی ما مثل خجالتی بودن، ترس از سخنرانی، وسواس فکری
و حتی عصبانیت، از همین شنیده نشدن، ریشه می‌گیرند.

 

چرا دوست داریم بگوییم و به ما گوش دهند؟

وقتی کسانی را داریم که به سخنانمان گوش ‌کنند، احساس می‌کنیم ما را جدی می‌گیرند، به احساسات و ایده‌هایمان توجه می‌کنند و آنچه می‌گوییم از نظر بقیه نیز اهمیت دارد. در واقع، ما برای غلبه بر تنهایی به دیگران نزدیک می‌شویم و دریچه قلب و ذهن خود را روی آنها باز می‌کنیم به این امید که ما را درک کنند.

تا به حال از خودتان پرسیده‌اید که چرا به حرف دیگران گوش می‌دهیم؟ چرا همیشه نقش یک سنگ صبور را بازی می‌کنیم؟ در حقیقت، ما در ورای این رفتار خود، چیزی را از طرف مقابلمان می‌خواهیم و آن هم این است که وقتی نوبت حرف زدن من شد، همان طور که من تو را درک کردم تو نیز من را درک کن.

[bs-quote quote=”اشتیاق به درک شدن یعنی اشتیاق برای فرار از تنهایی و ایجاد یک پل ارتباطی.” style=”style-7″ align=”right” color=”#7f962e” author_name=”مایکل پی نیکولز” author_job=”نویسنده کتاب «هنر گمشده‌ی گوش دادن»” author_avatar=”https://sookhtejet.com/wp-content/uploads/2020/04/مایکل-پی-نیکولز.jpg”][/bs-quote]

 

تعریف کردن، راهی برای شناختن خودمان است

تا به حال شده که هنگام تعریف کردن ماجرایی برای کسی، به نکته‌هایی در مورد آن ماجرا پی ببرید که قبلا اصلا متوجه آن نبودید؟ شاید کمی خنده‌دار باشد اما من از این موضوع برای حل کردن مسئله‌های حسابان، فیزیک و شیمی در دوران مدرسه، بسیار استفاده می‌کردم.

مثلا وقتی حل کردن یک مسئله برایم سخت می‌شد، یک جفت گوش مفت پیدا می‌کردم – مثلا گوش‌های برادرم – و آن مساله را با آب و تاب برایش تعریف می‌کردم. حتی به او می‌گفتم که چرا حل کردن این مسئله برایم سخت شده است. تقریبا هر بار که این کار را انجام دادم، پاسخ مسئله را در میان حرف‌های خودم پیدا کردم. بگذریم از این که برادرم، گاهی جو گیر می‌شد و برای حل کردن مسئله‌ها راه‌حل‌های عجیبی ارائه می‌داد!

چرا چنین می‌شود؟ چون گوش دادن باعث می‌شود شخص، احساس بهتری نسبت به خودش داشته باشد.

وقتی طرف مقابل ما شنونده‌ای پذیرا باشد، بهتر می‌توانیم افکار خود را بر زبان بیاوریم و احساسات خود را کشف کنیم. بنابراین وقتی تجربه خود را با چنین شخصی در میان می‌گذاریم در واقع می‌توانیم به خودمان گوش دهیم.

» جواب بده دوست عزیز!

نیاز به شنیده شدن، تنها در دامنه صداها احساس نمی‌شود. در واقع، گوش دادن چنان با زندگی و بودن ما یکی شده که اغلب متوجه آن نمی‌شویم و معمولا تا مورد بی‌توجهی قرار نگیریم اهمیت آن را درک نمی‌کنیم.

اجازه بدهید مثالی برایتان بزنم. تصور کنید که من به دوستم پیامک می‌دهم و از او سوالی می‌پرسم. در حقیقت اصلا مهم نیست که سوالم چقدر اهمیت دارد. حتی ممکن است فقط یک استیکر برای او بفرستم. نکته مهم این است که با ارسال این پیام، نشانه‌ای برای برقراری ارتباط به سمت دوستم فرستادم.

[bs-quote quote=”گوش دادن، غذایی است که حس ارزشمند بودن را در ما پرورش می‌دهد.” style=”style-7″ align=”left” color=”#1a9ead” author_name=”مایکل پی نیکولز” author_job=”نویسنده کتاب «هنر گمشده‌ی گوش دادن»” author_avatar=”https://sookhtejet.com/wp-content/uploads/2020/04/مایکل-پی-نیکولز.jpg”][/bs-quote]

من از همان ثانیه بعد از ارسال پیام، در یک انتظار وهم آلود به سر می‌برم تا زمانی که دوستم به پیامم پاسخی بدهد. این مورد، درباره غریبه‌ها بسیار بدتر است. اگر یک فرد غریبه، به پیاممان پاسخی ندهد آنگاه گیج و نگران می‌شویم و شروع می‌کنیم به پرسیدن سوال‌های جور و واجور از خودمان. مثلا: «نکنه از خوندن پیام من ناراحت شده و بهش برخورده! شاید اصلا نباید به اون پیام می‌فرستادم نه؟ گوشی رو بردارم و مستقیم بهش زنگ بزنم؟ نکنه زنگ بزنم و جواب من رو نده؟!»

قبول کنید که وقتی ذهنمان استارت پرسیدن این گونه سوال‌ها را می‌زند، خیلی سخت می‌شود جلوی او را گرفت. مخصوصا که احساس ما نیز با آن افکار ترکیب می‌شود و بر وخامت شرایط دامن می‌زند. کمی که می‌گذرد، این احساس نگرانی به عصبانیت تبدیل می‌شود مثلا با خودمان میگوییم: «نکنه انگشتای دستش خورد شده که نمی‌تونه یک جواب کوچیک بده!»

 

تمـــریـــــن:

در مورد سوال‌های زیر به خوبی فکر کنید و در ذهنتان پاسخ‌های شفافی به این پرسش‌ها دهید. یادتان باشد، پاسخی که به این پرسش‌ها می‌دهید، همان نکته‌ای است که شما را به یک شنونده ماهر تبدیل می‌کند.

1– بهترین شنونده‌ای که می‌شناسید کیست؟ برای بهتر شنیدن، چه چیزی می‌توانید از او یاد بگیرید؟
2– گفتن چه حرف‌هایی برایتان سخت است؟ فکر می‌کنید نگفتن این حرف‌ها چه تاثیری روی شما می‌گذارد؟
3– اگر قرار باشد حرفی را بشنوید، دوست دارید گوینده مطلب چه کسی باشد؟ چرا از بین این همه آدم، او را انتخاب کردید؟


 

نظرتان را ارسال کنید

دیدگاه تان را با ما در میان بگذارید...

ما به دیدگاه شما احتیاج داریم؛ پس بیایید دیدگاه و نقطه نظرات مان را با همدیگر به اشتراک بگذاریم تا یک اجتماع موفق از افکار برنده با همدیگر بسازیم.

**‌به ازای هر یک دیدگاه سازنده، یک روز اشتراک رایگان پروژه سوخت جت دریافت کنید**