وقتی اولین کسب و کارم شکست خورد، خیلی ناراحت شدم اما این درس های مهم را یادگرفتم

و فهمیدم تا وقتی شکست نخورده بودم آنها را نمیدانستم...

اگر مثل من عاشق خواندن مطالب کارآفرینی و انگیزشی هستین، احتمالا تا حالا به فکرتون رسیده که کسب و کاری راه اندازی کنید، خودتون بشید آقای خودتون و بخواهید رهبری کسب و کارتون رو بدست بگیرید…

من این کار رو کردم… و خب… شکست خوردم ! البته این را نگفتم تا نا امیدتان کنم؛ نه اینطور نیست، در واقع این شکست یک اتفاق خیلی خوب برای من بود و وقتی شکست خوردم اعصابم خیلی خورد بود، اما بعدا متوجه شدم بدون این شکست هیچوقت این درس های مهم را یادنمیگرفتم.

ماجرا از آنجایی شروع میشه که من یک کارمند ساده در یک شرکت کامپیوتری بودم؛
کار من طراحی وبسایت بود. حقوق متوسطی داشتم، اما رویاهای خیلی بزرگ در سر من ورجه وورجه میکردند، برای همین تصمیم گرفتم با غرور نامه استعفائم رو بنویسم و بروم دنبال ماجراجویی خودم.

من این کار رو کردم…
به طرز عجیبی مدیر خیلی راحت استعفای من رو قبول کرد !
من حالا بیکار بودم؛ تصمیم گرفتم یک فست فودی راه اندازی کنم. یک جای کوچک اجاره کردم و وسایل خریدم و تبلیغات تراکتی و … کار شروع شد.

یکی دو ماه اول همه چیز عالی بود.
درآمد نقد، ساعت کاری که دست خودم بود، حس رئیس بودن، داشتن کارگر و … کاملا احساس خوبی داشتم و این نوع زندگی رو به زندگی یکنواخت کارمندی ترجیح میدادم.

این روند ادامه داشت تا اینکه کم کم مشکلات سر و کله شان پیدا شد؛
وزارت بهداشت، کارگری که درست کار نمیکرد، مشتری بد، مشتری ناراضی، تبلیغاتی که جواب نمیدادند، قیمت مواد اولیه که هر روز تغییر میکرد، روزهایی که حتی یک فروش هم نداشتم اما باید اجاره آن روز را میدادم…

خلاصه برایتان بگویم مشکلاتی که توی این زندگی ماجراجویانه باهاشون سروکله میزدم، خیلی سخت تر، پیچیده تر و فرسایشی تر از مشکلات طراحی سایت بود.

برنامه نویسی یک سایت به مراتب ساده تر از مدیریت یک کارگر بود !
اینکه چطور مشتری را راضی نگه دارم و کاری کنم دوباره از من خرید کنه یک دغدغه فکری فوق العاده مهم بود که هیچ کجا یک پاسخ قطعی برایش نبود و تمام راهکارهایی هم که بود بیشتر برای کسب و کارهای بزرگ بود.

و در آخر شکست خوردم…
بله، با اعتماد به نفس کامل اذعان میکنم که شکست خوردم. فست فودی تعطیل شد، بیکار شدم، بدهی هایی هم به بار آمد… اما سه درس با ارزش از این شکست یادگرفتم !

سه درسی که در هیچ کتابی نوشته نبود و اگر کارآفرینی نکنید و شکست نخورید هیچوقت، هیچکجا و هیچکس به شما نخواهد گفت… این سه درس مهم را در زندگی حرفه ای و کارآفرینی لازم دارید :

در همین زمینه، نوشته های زیر را حتما بخوانید :

3 نفر دیدگاه شان را با ما در میان گذاشتید، نفر بعدی شما هستید :
  1. کاربر سوخت جت NDRI می‌گوید

    سلام
    ممنون بابت این مقاله خوبتون
    کار رو باید از پایه شروع کرد و قدم های بعدی بهمون گفته میشه
    تو خود پای در راه منه هیچ مپرس خود راه بگویدت چه باید کرد

  2. کاربر سوخت جت fard می‌گوید

    سلام. واقعا مفید بود.. ممنونم

  3. کاربر سوخت جت taei می‌گوید

    سلام
    مطلب بسیار عالی و قابل ستایش بود اما در خصوص معرفی نویسنده باید گفت کسی که “بیش از بیست” بار کارآفرینی کرده نمیتونه بار 21 ام موفق شده باشه، اشتباه نگارشی داره امیدوارم اصلاح بشه. بهتر بود کفته میشد حدود بیست بار کارآفرینی کرده و دفعه 21 ام موفق شده

نظرتان را ارسال کنید

دیدگاه تان را با ما در میان بگذارید...

ما به دیدگاه شما احتیاج داریم؛ پس بیایید دیدگاه و نقطه نظرات مان را با همدیگر به اشتراک بگذاریم تا یک اجتماع موفق از افکار برنده با همدیگر بسازیم.

**‌به ازای هر یک دیدگاه سازنده، یک روز اشتراک رایگان پروژه سوخت جت دریافت کنید**