یک روش کاربردی برای تبدیل رویا به اهداف و نتایج ملموس در زندگی
رویاها تا زمانی که تبدیل به اهداف نشوند، آرزویی بیش نیستند...
هدف، رویا، طرح، چشم انداز، آینده، خیال و … چیزهایی از این دست را بسیار می شنوید، نه؟
در بعضی از نوشته ها، از هدف صحبت می شود، در بخشی دیگر از رویا، سپس از چشم انداز، سپس از دوراندیشی و… بحث جوری پیش می رود که آدم این ها را قاطی می کند که بالاخره معنا و مفهوم هر کدام شان چیست.
قبل از این که درباره هدف صحبت کنیم، باید بدانیم که هدف چیست و چه فرقی با رویا و آرزو و خیالبافی و … داشته و دارد. غالباً در بحث های درست و حسابی، در ابتدا تکلیف تعریف ها روشن می شود تا بعدتر، برسند به اصل قضیه.
و اما هدف چیست؟
هدف، چیزی است که فعلا وجود ندارد، ولی در آینده می تواند وجود داشته باشد؛ به صورت عقلانی و طبیعی و منطقی هم، پیش زمینه های واقعی شدن آن و به واقعیت پیوستن آن وجود دارد یا می تواند وجود داشته باشد یا می تواند کسب شود.
آرزو چیست؟
آرزو چیزی است که از نظر منطقی، پیش زمینه های آن فراهم نیست و دور از دسترس است و بعید به نظر می رسد که به این زودی ها و دست کم توسط کسی که دارد آرزو می کند، به واقعیت بپیوندد.
بگذارید یک مثال بزنیم که همه چیز روشن تر بشود :
فرض می کنیم من یک انسان شصت کیلویی هستم؛ سنگین ترین وزنه ای هم که توی عمرم بلند کرده ام، بیست یا سی یا در نهایت چهل کیلو بوده است. حالا من می خواهم در المپیک چهار سال بعد، قهرمان وزنه برداری سنگین وزن جهان بشوم.
همیشه هم رویا و خواب آن را می بینم؛ این، می شود یک آرزوی دست نیافتنی. چرا؟
- اول این که رشته حرفه ای من وزنه برداری نیست،
- دوم این که مشخص نیست من ژنتیک این کار را دارم یا نه،
- سوم این که پیشرفت در هر ورزشی به صورت تدریجی اتفاق می افتد و چهار سال برای چنین پیشرفتی، زمان کافی به نظر نمی رسد،
- چهارم این که مشخص نیست من استقامت ذهنی را داشته باشم یا نه، تا به چنین هدفی برسم.
- پنجم این که همین الان هم که من کارم را شروع نکرده ام، کسانی وجود دارند که به صورت بالفعل، قهرمان المپیک چهار سال بعد هستند، چرا که چیزهایی را که من ندارم، آنها به اندازه کافی و حتی بیشتر از اندازه کافی دارند.
- و …
پس این می شود یک رویا، یک آرزو، یک خیال خام، حالا هر اسم دیگری که می خواهید، روی آن بگذارید؛ مادامی که پیش زمینه ها و گام های اولیه آن منطقی به نظر نمی رسد، نمی شود روی آن حساب باز کرد.
یک مثال دیگر؛ من یک مغازه دارم، با درآمد ماهانه پنج میلیون تومان خالص. قصد دارم تا پنج سال بعد، یک کارخانه بزرگ تولید محصولی که دارم آن را می فروشم، احداث کنم با درآمد خالص صد میلیون تومان در ماه و اشتغال ده ها نفر در آن.
این آرزوست یا هدف؟
این، یک هدف است.
- من درآمد ثابت پنج میلیونی دارم و فقط کافی است درآمدم را بیست برابر کنم.
- بیست برابر را اگر تقسیم بر پنج سال کنیم، هر سال می شود چهار برابر.
- من از اهرم ها و تسهیلات و کمک های موجود نیز می توانم نهایت بهره برداری را داشته باشم.
- من از قدرت اهرم همکاران و دوستان نیز می توانم سود ببرم.
- از نظر منطقی، چنین چیزی روی کاغذ شدنی است؛ چرا که چندان دور از دسترس و توانایی ما نیست؛ فقط باید ما همت و خلاقیت و جسارت و قدرت طراحی این کار را داشته باشیم؛ وگرنه روی کاغذ همه چیز می تواند به صورت منطقی اتفاق بیفتد.
- کسانی بوده اند که چنین کاری را کرده اند و حتی بزرگتر از آن را؛ پس تجربه انجام چنین کاری هم در جهان واقع وجود دارد.
دقیقا نکته ای که بین این دو تفاوت ایجاد می کند، امکان پذیر بودن روی کاغذ است. پس تا بدینجا، دانستیم که هدف چیست و آرزو چیست؛ و چرا اولی خوب است و دومی، نکوهیده و زشت.
حالا می رسیم به اینجا که چطور می توان سریع تر به هدف ها رسید؟ البته ممکن است صدها راه و توصیه به این پرسش وجود داشته باشد. اما ما در اینجا می خواهیم که از بزرگترین ایده ای که می تواند به شدت، درصد و احتمال رسیدن به موفقیت شما را افزایش دهد، صحبت کنیم.
در همین زمینه، نوشته های زیر را حتما بخوانید :
ضمن تشکر از مقالات خوبتون خواهشی دارم اینه که مقالات رو در قالب پی دی اف هم قرار بدید که مواقع آفلاین هم دسترسی داشته باشیم.
با سپاس.
بسیار عالی.
خیلی متن جالبی بود در عین سادگی مفهوم و تمایز هدف و آرزو رو رسوند منکه خیلی استفاده کردم… از امروز رو اهدافم کار میکنم و آرزوهام رو دوباره بررسی میکنم!
یه هدفِ بدون طرح و برنامه، فقط یک آرزوست…”آنتوان دوسنت اگزوپری”