دیگر نباید قورباغه را قورت دهید چون این راهکار دیگر جواب نمیدهد
و راهکارهای بهتری شاید برعکس راهکار قبلی وجود داشته باشند...
دیگر نباید قورباغه را قورت دهید…
چون اشتباه است !
فرض کنیم شما میخواهید بهره وری تان را در محل کار افزایش دهید؛
یعنی اینکه میخواهید کارهای بیشتری در زمان کمتری انجام دهید و یا اصلا کارهای بیشتری در زمان همیشگی انجام دهید.
اولین کاری که شاید انجام دهید، جستجو در اینترنت برای یافتن راه های افزایش بهره وری است.
در زمینه بهره وری هزاران مقاله و فیلم و کتاب وجود دارد که در 80% آنها شما یک نصیحت مهم را که قبلا برایان تریسی آنرا در یک کتاب مجزا توضیح داده بود میبینید : ابتدا، قورباغه را قورت دهید !
خیلی جالب است…
قورباغه را قورت دهید؟ یعنی چه؟
منظور از قورباغه، سخت ترین، چندش آورترین و بدترین کاری است که در طول روز باید انجام دهید. قورباغه استعاره ای از کار سخت و طاقت فرسایی است که باید انجام شود.
وقتی شما اولین کارتان در طول روز، قورت دادن قورباغه باشد، احساس بهتر، انرژی بیشتر و تمرکز بالاتری برای انجام کارهای بعدی خواهید داشت.
این مهم ترین توصیه افزایش بهره وری روزانه است که به شما میکنند؛ اما آیا درست است؟ توصیه برای قورت دادن قورباغه بر روی کاغذ (یا اینترنت) بسیار جالب و سنجیده به نظر میرسد و انجام آن منطقی ترین کار ممکن است… اما در واقعیت، اینطور نیست.
شما در ابتدای روز بیشترین انرژی، تمرکز و قدرت انگیزه را برای شروع روزتان در اختیار دارید؛ اما اگر اولین کارتان، کاری باشد که از آن بدتان می آید (قورت دادن قورباغه!) شما این انرژی و انگیزه را بدون میل و اشتیاق هدر میدهید و این کار را به اصطلاح آنقدر کِشش میدهید تا از انجام آن فرار کنید.
اما اگر بدانید فردا قرار است کاری که عاشقش هستید را انجام دهید، چطور؟
شما صبح با انرژی از خواب بیدار میشوید و با انرژی به سرکارتان میروید، با انرژی و اشتیاق کاری که عاشقش هستید را تمام میکنید و حالا انرژی و انگیزه بیشتری برای کارهای بعدی تان در شما ایجاد میشود.
فرضی که توصیه قورباغه را قورت بده در نظر گرفته بود، فرضِ محدود بودن انرژی انسان است.
برایان تریسی بر مبنای این فرض که شما انرژی محدودی در طول روز دارید و با انجام سخت ترین کار، بهترین استفاده را از انرژی تان میبرید… یک مورد مهم را در نظر نداشت !
مورد مهم این است : انسان انرژی مصرف نمیکند، بلکه تولید میکند !
بدن شما هر لحظه درحال تولید انرژی است. اگر به این موضوع شک دارید، اجازه بدهید یک آزمایش ذهنی جالب انجام دهیم…
در همین زمینه، نوشته های زیر را حتما بخوانید :
برداشتتان از این کتاب تا حدودی اشتباه است. مشخص است که کل کتاب را مطالعه نکرده اید. و دیگر اینکه مشخص است شما این مقاله را صرفا نوشته اید که توجه مخاطب را به سایتتان جلب کنید که در این کار هم موفق نبوده اید. بنده این کتاب های انگیزشی مورد پسندم نیستند اما صرفا جهت اطلاع آنرا مطالعه کردم و با در ادامه با مقاله ی غیر مرتبط شما مواجه شدم که از بیخ و بن متفاوت از آنچیزی است که تریسی در این کتاب گفته.
سلام دوستان عزیز
من نظرم اینه که اگه بینتون افرادی هستند که مجبورن اول قورباغه شون قورت بدن بیاییم یک کمپین تشکیل بدهیم چرا که من 17 سال تموم جون کندم تا کاری برای خودم دست وپا کنم وبه اصطلاح کار آفرین بشم سرم تو کار خودم بود که یهو دیدم ای دل غافل چشمانی حریص منتظر قاپیدن کارم هستند کاری را که هفده سال از عمرم را برایش گذاشتم وتازه به چم وخم کار وارد شدم وتازه به سود دهی افتاده بود حالا تبدیل به یک لقمه چرب برای لاشخورها شده بود من سالیان متمادی
قورباقه ام را مجبور بودم هر صبح از بوق سگ تا شامگاه به سختی قورت بدهم چون کارم بود محل درامدم و نون بردن به خونه چطور میتونستم اونو ول کنم ومثلا برم به ماهیگیری که خیلی علاقه داشتم!!!بپردازم
من از خدا کار مستقل خواستم ولی یادم رفت که از او بخواهم که چم وخم نگهداری اش را هم بمن یاد بدهد !
خلاصه بعداز سالها جنگیدن افتادیم کنج خونه و مریض شدم وحالا کارم را از دست داده ام وبیکارم و انجام هر کاری به نظرم برای آدمهای مثه من بیفایده است
لطفا کمکم کنید بمن بگید با جماعت لاشخور صفت چطوری باید رفتار کردایا دیدگاه مارکوس اورلیوس از سر شکم سیری نبوده؟منهم اگه امپراطور بودم وبا بالا پایین کردن انگشت شصتم میتونستم به زیر دستانم زندگی ببخشم یا بگیرم از این حرفای قشنگ زیاد میزدم
ولی بفرمایید ما مغلوبین یا مغضوبین که دستمان به جایی بند نیست چیکار باید بکنیم؟
افرین تیتر هیجان انگیزی بود،عین این بود که بعد مدتا تریسی رو بردی گوشه رینگ و زیر مشت کردی!
این مطالب واسه اونایی که دنبال انرژی منفی و بزرگ شدن از طریق تخریب هستن عالیه ولی حقیقت چی؟!
درسته بدن از طریق افکار و … سطح انرژی که گاهی بش انگیز و هیجان هم میگن رو تغییر میده.
ولی مسئله اینه خب بالاخره اون قورباغه باید خورده بشه یا نه؟ و بعد این که چطور می خوای اثر منفی بقای قورباغه رو مخفی کنی.
اتفاقا تریسی درست گفته چون شاید با قورباغه خوردن انرژی از دست بدی ولی وقتی سراغ خودن بستنی میرسه با اشتیاق بیشتری می خوری چون هی نمیاد تو ذهنت که هنوز یک قورباغه خورده نشده هست. درواقع حس منفی بقای قورباغه باعث به اوج نرسیدن افزایش سطح انرژی میشه.
بهتره کمی فکر کنیم بعد از خودمون مطلب در بیاریم!
نگاه جديد و تازه اي بود.
اتفاقاً داشتن نگاههاي متناقض در امر بهره وري و موفقيت نشان مي دهد كه لزوماً راه رسيدن به موفقيت تنها يك راه مشخص و كلاسيك نيست. امروز يك راه پيشنهاد مي شود و فردا راه ديگر.
البته موفق بودن را نيز هر يك از ما انسانها، يك جور معني مي كنيم.
پس ما، هم در تعريف موفقيت هزاران تعريف داريم و در راه رسيدن به موفقيت هزاران راه.
هر كس خود بايد راه خود را بر اساس معيارها و دنياي مطلوبي كه ترسيم كرده است بدست آورد.
از اينكه يكي ديگر از اين راه ها را نيز به ما نشان داديد سپاسگزاريم.
به نظرم هر کس باید روش های مختلف رو بدونه و امتحان کنه و اونی که مناسبه رو استفاده کنه .
خیلی خوب بود
سلام و خسته نباشید.
این مطلب شما خلاف اکثر مقالات و دوره های صوتی سایت بود.البته بازم فکر می کنم نظر برایان تریسی درست هست واقعا وقتی کاری که مورد علاقت هست رو شروع می کنی دیگه دوست نداری ولش کنی و بری سراغ کاری که ازش متنفری از اون طرف هم اگه اول کار سختتر و اونکه ازش بدت میاد رو انجام بدی ، فکر اینکه تموم میشه و میری سراغ کار مورد علاقت بهت انگیزه و انرژی میده.
اینجور مقاله ها فوق العاده هستند. این مقاله ها نشون مدن راه های رسیدن به موفقیت هم تغییر می کنند پس چرا ما خودمون رو تغییر ندیم
خیلی جالب بود این مقاله
کاملا موافقم
برای کسایی که فرار روترجیح میدن تا جنگیدن اره عالیه
بله راه حلی که ارائه دادین همون راه حل نخ نمایی هست که سالهای عمرمون رو باهاش حروم کردیم و هر روزمون رو با کارهای مورد علاقه و دلچسب شروع کردیم و به این طریق، از انجام کارهای اصلی و سخت طفره رفتیم و هر بار موکولش کردیم به آینده
من ایده ی برایان تریسی رو کاملا قبول دارم همونطورکه قرن ها پیش از تریسی هم حضرت علی در این رابطه در نهج البلاغه فرمودن:
خود را در کار دشواری که از آن می ترسی، بیفکن؛ چرا که پرهیز از اقدام به آن کار نتیجه دشوارتری خواهد داشت.