وقتی با چالش بزرگی مواجه میشوید اول این ۵ سوال سرنوشتساز را بپرسید
همه ما در زندگی خود دچار چالشهای مختلفی شدهایم، از دوران مدرسه تا سربازی و دانشگاه. این چالشها با ما بزرگ میشوند بخصوص اینکه ما در ایران زندگی میکنیم و قرار گرفتن در موقعیتهای سخت بیشتر در کمین ما است.
شرایط کسب و کار و اقتصادی ما نیز بسیار مشکل است و همین امر مشکلات زیادی را برایمان به وجود میآورد. اما نکته مهم این است که
- چطور باید با این چالشها برخورد کنیم؟
- چطور از آنها عبور کنیم تا کمترین آسیب به ما و خانوادهمان وارد شود
- زمانی که غرق در ناامیدی میشوید، چه کاری میتوان کرد؟
آیا شما از اطرافیان خود فاصله میگیرید؟ تلاشتان را متوقف میکنید و این چالش را به یک شکست تبدیل میکنید؟ با ما همراه باشید تا بتوانید به خوبی از موقعیتهای چالش برانگیز عبور کنید. متأسفانه سیستم آموزشی ما زمانی برای یاد دادند چنین مباحثی برایمان نگذاشته است اما شما اینجا در پروژه سوخت جت میتواند مطالبی را بخوانید که شمارا در شرایط سخت هدایت کند.
در ادامه خواهید خواند که چطور با پرسیدن 5 سؤال از خودمان شرایط سخت را مدیریت کرده و آن را پشت سر بگذاریم.
سوال اول
این چالش واقعاً چیست؟ چقدر بزرگ، مهم و ضروری است؟
اگر ما فردی جوان باشیم و تجربه مدیریت چالشهای زندگی را هنوز به خوبی کسب نکرده باشیم خواهیم دید که با کوچکترین مشکل فوراً احساساتمان بر انگیخته میشود و کنترل خود را از دست میدهیم.
اولین چیزی که بعد از به وجود آمدن مشکل در زندگی و یا کار خود باید به آن پاسخ دهیم این است که این مشکل واقعاً چقدر بزرگ است؟ آیا آنقدر که من به آن اهمیت میدهم اهمیت دارد؟ آیا آنقدر که واقعاً فکر میکنم زندگی من را تحت تأثیر قرار میدهد؟
معمولاً دیده شده بعد از به وجود آمدن یک مشکل تصمیماتی که در روزهای 3-4 گذشته از آن میگیریم بسیار عاقلانهتر و پختهتر است. زیرا احساسات منفی ما فروکش میکند و میبینیم که این اتفاق آنقدرها هم که فکرش را میکردیم بزرگ نیست.
پس در قدم اول سعی کنید چند روز ابتدایی را بدون انجام کار خاصی بگذرانید. بعد مسئله را از جهات مختلف آنالیز کنید تا بفهمید که این مشکل چقدر بزرگ و ترسناک است، چه مشکلاتی را واقعاً برای زندگیتان به وجود میآورد و حل کردن آن چقدر برایتان ضروری است.
سوال دوم
اگر فرد دیگری جای من بود چطور تصمیم میگرفت؟ به سراغ با تجربهها بروید
گاهی زمانی که یک مشکل در کار یا زندگیمان به وجود میآید ما با دستپاچگی آن را بدتر هم میکنیم. سعی میکنیم از راهحلهایی که به ذهنمان میآید فوراً استفاده کنیم این در حالی است که آن راه حلها به یک ذهن آشفته آمده و احتمالاً اعتبار خاصی ندارد.
برای حل مشکلات ابتدا جستجو کنید، در همین اینترنت ببینید افراد مختلف که مشکل مشابه شمارا داشتهاند چطور از پس آن بر آمدهاند. اگر مشکلاتتان خانوادگی است میتوانید به سراغ بزرگترها و یا حتی روانشناسان بروید.
همه مردم در مقاطعی به مشکل خوردهاند پس از تجربه آنها میتوانید استفاده کنید. اگر در کارتان مشکل دارید به سراغ یک متخصص و فرد با تجربه بروید. به هر حال باید دنبال کسی بگردید که قبلاً این مشکل را پشت سر گذاشته.
حتماً توصیه میشود سعی نکنید فقط از راه حلهای خودتان استفاده کنید زیرا شما در آن زمینه تجربه لازم را ندارید و ممکن است کار را پیچیدهتر کنید.
سوال سوم
چطور مثل یک بیگانه با این مشکل برخورد کنم؟ از بیرون به ماجرا نگاه کنید.
معمولاً ما احساسات و عواطف گوناگونی داریم که همین امر سبب میشود در موقعیتهای مختلف رفتار متفاوتی را بروز دهیم. وقتی که در زندگی با یک مشکل روبهرو میشود یک گام به عقب برگردید. انگار که این اتفاق برای شما رخ نداده، فرض کنید که این مشکل برای دوستتان اتفاق افتاده. شما به عنوان یک بیگانه و بدون احساسات چطور او را راهنمایی میکنید تا مشکل را حل کند؟
یکی از تکنیکهای رفع مشکلات و گرفتاریها این است که از بیرون به ماجرا نگاه کنید. گویی که برای کسی دیگر داریم تصمیم میگیریم. کاملاً خونسرد باشیم و فکر کنیم که قرار است به یک دوست کمک کنیم. با این روش احساسات قالب بر خودمان را کنترل میکنیم و نمیگذاریم تصمیمهایی بر اساساً عواطف ما گرفته شود.
سوال چهارم
اگر خسته نمیشدم، گرسنه نمیشدم، غمگین نمیشدم، چگونه در این چالش واکنش میدادم؟
یکی از موارد مهمی که واکنشهای شما را هنگام برخور با چالشهای مختلف تحت تأثیر قرار میدهد، حالت ضعف روحی، خستگی، گرسنگی، احساس غم و بدبختی است. مسلماً هنگام وقوع یک چالش آن هم برای افراد جوان و کم تجربه مشکلات روحی فراوانی ایجاد خواهد شد که در عملکرد آنها بسیار مؤثر است.
ممکن است شما به خاطر از دست داده سرمایه خود غمگین شوید و حتی فکر کنید دنیا برایتان به آخر رسیده. در کشور ما زیاد دیده شده که حتی بعضی از افراد هنگام ورشکستگی دست به خودکشی میزنند.
اما صبر کنید، از خودتان بپرسید که اگر خسته نمیشدم، اگر فشار روحی رویم نبود و اگر غمگین نبودم چطور این چالش را پشت سر میگذاشتم؟ چطور از آن عبور میکردم؟ سعی کنید به این سؤالتان خونسردانِ و روی یک کاغذ جواب بدهید. حتماً خواهید دید که راه حل اصلی شما در دل همین جوابهایی است که بودن توجه به مشکلات روحی خود دادهاید.
سوال پنجم
بهترین تواناییهای من کدام هستند؟
گاهی آنقدر بروز یک مشکل برای شک آور است که خودمان را گم میکنیم، دستپاچه میشویم و حتی نمیتوانیم از 100% توان خودمان استفاده کنیم. مانند تیم فوتبالی که یک گل عقب میافتد و هرچه به لحظات آخر بازی نزدیک میشوند بازیکنان تمرکزشان کمتر میشود و نمیتوانند از تواناییهای خودشان استفاده کنند.
سعی کنید در مرحله اول بعد از بروز یک مشکل خونسردی خود را حفظ کنید، اگر وقت دارید یک قلم و کاغذ آماده کنید و تواناییهای خود را که قبلاً به نحو احسنت از آنها بهره بردید را یادداشت کنید. بنویسید که چه کارهایی را خوب بلدید و چه ویژگیهای مثبتی دارید که قبلاً شما را موفق کرده است. حالا راه حلهایی را برای رفع مشکل بر اساس تواناییهای خود پیدا کنید.
در آخر برای ما و سایر دوستانمان در سوخت جت بسیار مفید و خوشایند خواهد بود که ببینیم شما چگونه با چالشها برخورد میکنید. همین زیر برایمان بنویسید.
در همین زمینه مقالات زیر را هم بخوانید:
سوخت لازمه حرکت است و سوخت انرژی حرکت را فراهم می کند سوخت مسافر موفقیت احساس خوشایند است فراهم کردن ابزار ایجاد احساس خوب سوخت تولید می کند