چگونه با انتقاد ها برخورد کنیم تا هیچ اثری بر رویمان نداشته باشند؟
انتقاد کردن، معضل روزگار ما است. تقریبا بعد از برداشتن هر قدم جدیدی، باید زرهی فولادی بر تن کنیم تا خارهای انتقاد دیگران ما را زخمی نکند. عدهای این انتقاد کردن را لطفی اساسی در حقمان میدانند. چون از نظرشان ما در اشتباهی مطلق به سر میبریم و آنها چون همه چیز را میدانند میخواهند ما را آگاه کنند.
حالا چگونه با این انتقادها برخورد کنیم؟ به حرفشان گوش دهیم یا کار خودمان را بکنیم؟ انسانهای بزرگ تاریخ در مقابل انتقادها چه عکسالعملی نشان میدادند؟ پاسخ این پرسشها موضوع مقالهای است که در حال خواندن آن هستید.
مشکل منتقدهای امروزی چیست؟
افرادی که امروزه و مخصوصا ملت ما از آنها به عنوان منتقد یاد میکنند در واقع به دو دسته کاملا متفاوت تقسیم میشود:
مشکل 90 درصد انتقادهای امروزی این است که چاشنیهای اضافی زیادی به آن زدهاند. چاشنیهایی مثل نیش و کنایه، طعنه، تهمت و غیره. برای همین مدتها است که با مفهوم انتقاد سازنده فاصله گرفتهایم. در این مقاله، خدا قوتی به منتقدان دسته اول میگوییم و آنها را کنار میگذاریم. از حالا به بعد تمام راهکارها برای برخورد با منتقدین دسته دوم است.
» انتقاد یک تعارف است
انتقادی که دیگران از ما میکنند سخن ما نیست. مالک سخن، فردی است که با استفاده از زبان و ذهنش واژهها را به تنگ هم میچسباند. انتقاد دیگران مثل یک تعارف است. عدهای غذا و شیرینیشان و عدهای هم حرف و سخن خودشان را به ما تعارف میکند. حالا واکنش ما در هنگام تعارف کردن چیست؟ این چیزی است که ما ایرانیها آن را خوب بلدیم. یا آن را میپذیریم و تشکر میکنیم یا آن را نمیپذیریم و باز هم تشکر میکنیم.
اگر آن را قبول کنیم، مالکیت آن چیز از فرد دهنده به ما که فرد گیرنده هستیم منتقل میشود
و اگر آن را نپذیریم، فردی که تعارف کرده، همچنان صاحب آن چیز است.
حالا انتقاد چیست؟ سخنی که مال کسی است و آن را به ما تعارف میکند. ما باید چه کار کنیم؟ آن را نپذیریم. وقتی این تعارف را قبول نمیکنید پس چیزی به شما داده نشده و آن سخن هنوز هم متعلق به فرد گوینده است نه شما!
این مقاله را هم توصیه میکنم که بخوانید: چرا نه ما به نصیحت دیگران توجه میکنیم و نه آنها به نصیحت ما؟
[bs-quote quote=”اگر از دست من عصبانی باشی و من آن را توهین تلقی نکنم، آن خشم و نفرت به خودت باز میگردد. چون من اینها را از تو نمیپذیرم و تو همچنان مالک این سخنان هستی. پس همهاش از آن خودت باشد.” style=”default” align=”center” color=”#282828″ author_name=”بودا” author_avatar=”https://sookhtejet.com/wp-content/uploads/2018/06/بودا-ب.jpg”][/bs-quote]
» لپ کلام، منتقدان اهمیتی ندارند
خوب فکر کنید، اگر هیچ منتقدی در اطراف ما جم نمیخورد، اگر کسی به کارمان ایراد نمیگرفت و اگر کسی کاسه داغتر از آش نمیشد آیا باز هم به اندازه امروز تلاش میکردیم؟
در حقیقت، دو نوع انگیزه انسان را به تلاش وامیدارد:
حالا فکر میکنید اگر کیفیت و میزان عملکرد این انگیزهها را در کفههای یک ترازو قرار دهیم کدام کفه سنگینتر میشود؟ بله، کفهای که انگیزه درونی باعث انجام یک عمل شده بسیار سنگینتر از بقیه خواهد بود. نکته جالب اینجا است که پول، آن هم از نوع زیادش، اشانتیون جانبی کاری است که با انگیزه درونی انجام میشود. مخصوصا در قرنی که ما در آن زندگی میکنیم.
مطالعات دانشمندان نشان میدهند که وقتی شروع به ارزش گذاری جوایزی میکنیم که در قبال انجام کاری به ما میدهند، علاقه ذاتی به انجام آن را از دست میدهیم. انگار که وقتی جایزه پر زرق و برق بیرونی در ردیف جلو و مرکز ذهن ما باشد هدف جدید خواستههایمان تبدیل به همان جایزه شده و علاقهای که به انجام آن کار داشتیم جایی در ذهنمان گم و گور میشود.
شاید بپرسید: انگیزه درونی چه ربطی به انتقاد کردن داشت؟ دوستان عزیزم، اگر میخواهید به فردی تبدیل شوید که انتقاد رویش اثری نداشته باشد باید انگیزه درونیتان را دنبال کنید و این یعنی تنها برای خودتان و به خاطر خودتان کار کنید. آن زمان است که حرف منتقدان برایتان به همان تعارف سخن تبدیل میشود؛ تعارفی که مودبانه آن را رد میکنید.
این مقاله را هم بخوانید: چطور با حرف بی منطق بالادستی، هوشمندانه برخورد کنید؟
کسی که از شما انتقاد میکند مهم نیست. آن کسی که به دور از ماجرا، روی یک صندلی نشسته و خاطرنشان میکند که انسانهای بزرگ، کجای کارشان لغزش داشتهاند یا اینکه کجای کار را میتوانستند بهتر انجام دهند بی اهمیت هستند. در عوض ارزش و اعتبار از آن کسی است که مرد میدان است. صورتش از گرد و غبار و عرق و خون پوشیده است. کسی که شجاعانه در میدان ایستاده است، تلاش میکند، زمین میخورد، یاد میگیرد و در انتها همان انسان بزرگی میشود که طعم شیرین پیروزهای بزرگ را میچشد و منتقدین دربارهاش سخنها میگویند.
__ تدی روزولت __
۲۵مین رییس جمهوری آمریکا
ـــــ فراتر از شادی پیروزی و غم شکست، زندگی کنید ـــــ
شادی و غم، پیروزی و شکست، تنها نقطههایی کوچک در جریان خروشان زندگی هستند که با یا بدون آنها زندگی جریان دارد. وقتی خود را از این امواج نا آرام بیرون بکشیم و از بالا به این ماجراها نگاه کنیم در مییابیم که ارزش زندگی ربطی به تعداد پیروزیها یا تعداد شکستهای ما ندارد. اگر یک میلیون بار هم شکست بخوریم باز هم زنده هستیم و باز هم با طلوع خورشید همان حجم ثابت از ثانیهها را در اختیار داریم.
وقتی از اعماق جان، به این مفهوم ایمان بیاوریم، آنگاه هیچ زمین خوردنی ما را از پا نمیاندازد و هیچ قلهای نیست که از فتح ما در امان بماند. این شعر از رودیارد کیپلینگ که حدود سه قرن پیش آن را سروده دقیقا مصداق همین مفهوم است:
«اگر بتوانی در برابر کامیابیها و ناکامیها، این دو شیاد و فریبکار زندگی بی تفاوت بمانی… آنگاه همه دنیا و هر آنچه در آن است از آن تو خواهد بود و فراتر این فرزندم، تو را میتوان انسان نامید».
یادمان باشد، زندگی تلاشی است برای انسان ماندن.
پیروزیهایمان ما را انسانتر نمیکنند
و شکستها چیزی از انسانیت ما نمیکاهند.
آنچه باقی میماند، تعداد پیروزیها یا تعداد شکستها نیست. بلکه کاری است که با ثمره پیروزیهایمان کردیم و واکنشی است که در برابر شکستهایمان داشتهایم. تنها میزان انسانیت ما است که باقی میماند. پس از منتقدین خرده به دل نگیرید. فقط لبخندی به آنها بزنید و تعارفشان را با یک «نه ولی متشکرم» پاسخ دهید.
در همین زمینه بخوانید:
- چرا نه ما به نصیحت دیگران توجه میکنیم و نه آنها به نصیحت ما؟
- چرا اولین برخورد مهم ترین بخش برقرار کردن رابطه است و چطور در آن موفق شویم؟
- چطور با حرف بی منطق بالادستی، هوشمندانه برخورد کنید؟
- چطور در برخورد اول اعتماد افراد را به خودمان جلب کنیم و انسانی تاثیرگذار باشیم؟
سلام کلا زدی فاتحه انتقاد را خوندی اتفاقا انتقادی خیلی خوبه حدیث داریم ک خیلی هم خوبه چ اشتباه باشه چه درست هردوش خوبه
زیبا؛
ممنون از مقاله مفیدتون.