به احتمال 90% درحال حاضر شما در این مرحله از زندگی گیر کردید
و تنها راه خروج از این مرحله انعطاف بیشتر است...
سالها پیش سادهترین فرمول موفقیت را آنتونی رابينز مطرح کرد؛
این فرمول ساده که در واقع یک فرمول چهار مرحلهای بود، بیبروبرگرد جواب میداد :
- در ابتدا بدان که چه میخواهی
- دست به اقدام بزن تا به آن برسی
- از نتایج بهدستآمده بازخورد بگیر تا ببینی که تو را به هدف نزدیکتر میکند یا دورتر
- پس از اصلاح مجدد اقدام کن و برگرد به مرحله دوم
البته همه سخت تلاش میکنند، سخت سعی میکنند که کارها و اقدامهای لازم را به سرانجام برسانند، اما یک مشکلی در این میانه وجود دارد؛
به نظر میرسد که علت بسیاری از این به نتیجه نرسیدنها،
گیر کردن در مرحله سوم است !
که چون نیاز بهدقت و فکر کردن دارد و به قول وارن بافت فکر کردن هم سختترین ولی مهمترین کار دنیاست، خیلیها از خیر آن میگذرند. حالا نتیجه چه میشود؟ بسیاری از تلاشهای سخت به نتیجه نمیرسند…
و تأسفانگیزتر اینکه، بسیاری از اشتباهات بارها و بارها تکرار میشوند؛ درحالیکه کنندگان این اشتباهات، هر بار انتظار دارند به نتیجهای دیگر برسند. وقتی شما بارها کاری را انجام میدهید و به نتیجه دلخواه نمیرسید، چرا این کارها باید تکرار شوند؟
اینجاست که در مسیر موفقیت، بسیاری از آدمها از میان میروند؛ چرا که سفتوسخت هستند و انعطاف ندارند.
به قول برایان تریسی، انعطافپذیری جزو قوانین بسیار مهم موفقیت محسوب میشود؛ چه در زندگی و چه در کسبوکار و ورزش و … شما اگر انعطاف نداشته باشید دو اتفاق مهم رخ میدهد :
- با اولین مقاومت، سعی میکنید به وادی برخورد وارد شوید
- آنقدر برخورد میکنید که انرژیهای شما برای همیشه از دست میروند
اگر انعطاف نباشد، زندگیهای زناشویی با اولین مقاومتها و تغییرها از بین خواهند رفت، کسبوکارهای بسیاری با اولین مقاومتها و تغییرها از بین خواهند رفت، جنگهای بسیاری با اولین تغییر روشها به شکست سریع یکی از طرفین ختم خواهد شد و …
داروین، دانشمند، معتقد است که در طول تاریخ و حوادث سهمگین، این مقاومترین و سختترین گونهها نبودهاند که توانستهاند زندگیشان را حفظ کنند؛ بلکه گونههایی موفق به این امر شدهاند که انعطاف به خرج داده و خودشان را با شرایط وفق دادهاند؛ نه اینکه خواسته باشند شرایط را با خودشان وفق بدهند.
برایان تریسی در کتاب «قوانین پیروزی» بر اساس اصول نظامی خود، جملهای فوقالعاده از ژنرال جورج اس پاتن را نقل میکند :
«نباید اول برنامهریزی کنید و بعدش بخواهید که شرایط را با برنامه خودتان وفق بدهید.
اتفاقاً برعکس؛ باید سعی کنید که برنامهتان را با شرايط وفق بدهید.
من یکی که فکر میکنم موفقیت و شکست فرماندهان نظامی،
تنها به توانایی یا عدم توانایی انجام در این کار برمیگردد.»
تریسی اشاره میکند که بیشتر شکستهای نظامی، نتیجه این است که فرماندهان نظامی در تنگنا قرار گرفته و به موقعیتهای جدید پیش آمده، پاسخ مناسب نداده و خودشان را با آنها وفق ندادهاند.
نکته مهم این امر را نیز میتوان در این جمله خلاصه کرد که «اگر بهاندازه کافی انعطاف نداشته باشید، یعنی که دارید اشتباهاتی میکنید و گاهی این اشتباهات میتوانند موجب مرگ زودرس زندگی و کسبوکار و حرفه شما شوند.»
درواقع انعطافناپذیری، یک آگاهی بزرگ نسبت به این اشتباهات است.
همیشه یادتان باشد که ارتشهای بزرگی بهواسطه عدم انعطافپذیری و عدم پاسخ مناسب به موقعیتهای جدید، با شکستهای بزرگ روبهرو شدهاند. شما از ناپلئون بناپارت که جاهطلبتر نیستید، هستید؟
او طی آخرین نبرد خودش، از انگلیسیها شکست سختی خورد؛ چون به موقعیت جدیدی که اقتضا میکرد از نیروهای ذخیرهاش استفاده کند، پاسخ مناسبی نداد.
درواقع او در آستانه پیروزی بود، ولی چون انعطاف لازم را نداشت، پیروزیاش را با شکست تعویض کرد.
یا رقابت اپل و مایکروسافت را در سالهای نهچندان دور به یاد بیاورید.
البته امروزه شرکت اپل جزو بهترین و باارزشترین برندهای جهان است؛ اما یکی، دو دهه پیش، نگاهی که این دو شرکت به آینده داشتند کاملاً متفاوت بود :
- اپل میخواست که در ابتدا کیفیت بیشتری داشته باشد و درنتیجه سود بیشتری به دست بیاورد
- مایکروسافت میخواست که روی هر میز یک کامپیوتر داشته باشد
نتیجه چه شد؟ اپل سیستمعامل خودش را بسته نگه داشت و به کسی اجازه دسترسی به آنها را نداد. ولی مایکروسافت آن را باز نگه داشت. این تصمیم ها چه پیامدی برای هردو شرکت داشت؟
نود درصد کامپیوترهای امروزی از سیستمعامل ویندوز استفاده میکنند؛ علیرغم همه اشکالاتی که دارد.
پس یادمان باشد که صرفاً با تکرار کارهای گذشته، به موفقیتهای بیشتر نخواهیم رسید. گاهی نیاز است که باهوشتر شده و ببینیم که آیا این کارها منجر به نتیجهگیری ما میشوند یا نه؟ اگر نمیشوند، باید به آغوش انعطافپذیری پناه ببریم.
و اینکه در موقعیتهای مختلف، مدام به این فکر کنیم که :
- چطور میتوانیم این کار را بهتر انجام بدهیم؟
- چطور میتوانیم این کار را بهگونهای تغییر و انجام بدهیم که به نتیجهای بهتر برسد؟
- چطور، چطور، چطور…
یعنی که همیشه دنبال راهحل برای به سرانجام رساندن کارها و نیز پاسخ به موقعیتهای جدید باشیم. این است راز و رمز انعطافپذیری در هر موقعیتی؛ خلاقيت، قدرت مانور بالا، چابكي و البته راهحلطلبي براي پاسخ مناسب به موقعيت و تغيير پيش آمده.
شايد شما هم در مرحله سوم گير باشيد، نه؟ پس از همین الان دست به کار شوید…
در همین زمینه، نوشته های زیر را توصیه میکنیم بخوانید :
سلام و عرض ادب
مسئولان محترم سایت هزینه اشتراک سایت با توجه به درآمدهای اغلب ناچیز و کم مردم و یا عدم داشتن درآمد بسیاری از جوانان قیمتهای منطقی نیستند لطفا چاره اندیشی بفرمایید.
با احترام
مهدی
واقعا عالي بود اقاي محمدي
با تشکر از این مطلب کاربردی و زحمات نویسندگان محترم
البته در مقایسه سیستم عامل مایکروسافت (ویندوز) و اپل (مک) می بایست گفت که هر دو سیستم عامل ، بسته بوده و کسی اجازه دسترسی به کد های آن ها را ندارد.
تفاوت مایکروسافت و اپل در این نکته است که اپل اجرای سیستم عامل را از ابتدا تا کنون منحصر به سخت افزار های تولیدی خود کرده است ، در صورتی که ویندوز بر روی سخت افزار های سایر تولید کنندگان اجرا شده و گسترش یافته است.