چرا افراد معمولی زیاد کار میکنند اما افراد فوق موفق عمیق کار میکنند؟
هیچ چیز برای تعریف کار عمیق بهتر از این نیست که نقطه ی مقابل آن، یعنی کار سطحی و کم بازده، را بشناسیم… کار سطحی و غیر عمیق به کار یا فعالیتی گفته می شود که با تمام وجود انجام نمی شود.
اشتباهی که بسیاری از انسانها، به اعتقاد پروفسور کال نیوپورت، مرتکب می شوند این است که گمان می کنند چون با قصد و نیت بهره وری بالا دست به انجام کاری می زنند حتما کارشان نیز با کیفیت و به گمان خودشان عمیق است؛ در صورتی که نیست !
متاسفانه این گونه نیست و بسیاری از کارهایی که در طول روز یا شب انجام می دهیم کیفیت چندانی ندارند. علت چیست ؟
کال نیوپورت در کتاب پرفروش اش با عنوان «کار عمیق : قوانینی برای موفقیت متمرکز در دنیایی پر از حواس پرتی» توضیح میدهد که یکی از بزرگترین عوامل موثر در کار عمیق، تمرکز است.
شاید برای همه ی شما اتفاق افتاده باشد که روزتان را با برنامه هایی که در سر دارید آغاز می کنید و هنوز کارتان به اتمام نرسیده می بینید که ساعت، 3 بعد از ظهر را نشان می دهد و هنوز آنچنان که باید کارها را انجام نداده اید.
اگر چنین تجربه ای یا تجربه ای مشابه را از سر گذرانیده اید، باید بدانید که عوامل زیادی می توانند تمرکز شما را از بین ببرند.
اگر بپذیریم که رسانه های اجتماعی و انواع اپلیکیشن هاو ایمیل ها بزرگترین پرت کنندگان حواس هستند، می توانیم با خوشحالی و پیرزومندانه بگوییم که بسیار خوب، از فردا یا اصلا نه، از همین حالا تلفن همراهم را خاموش و اینترنت را قطع می کنم و سپس با تمام تمرکز به کارهایم ادامه می دهم…
دقیقا همان «سه تکنیک انقلابی برای افزایش بهره وری» که قبلا خواندید اما گرچه خاموش کردن تلفن همراه قسمتی از راه حل است ولی پروفسور نیوپورت اعتقاد دارد که موضوع پیچیده تر از چیزی است که بنظر می رسد ! در واقع مشکل در ذهن ماست و به جذابیتی که از سمت دستگاه های الکترونیکی و تکنولوژی در ذهن ما نقش بسته و تثبیت شده وابسته است.
جذابیت و کششی که خواه ناخواه در جهان کنونی هر روز و هر ساعت در حال تقویت شدن است. چه کسی می تواند نقش تلیویزیون، بیلبوردهای دیجیتال، تلفن های همراه، ساعت های هوشمند و حتی کنترل از راه دور های متفاوتی که نه تنها درب های خانه و محل کار، بلکه پرده های اتاق مان را بالا و پایین می کنند را نادیده بگیرد و انکار کند و به آنها توجهی نکند؟
چه این رویکرد را دوست داشته باشیم یا خیر ما در دنیایی مملو از تکنولوژی احاطه شده ایم و برای کنترل آن باید ابتدا شرایطمان و واقعیت های آنرا با چشمان باز ببینیم.
این جذابیتی که از آن صحبت شد از سویی و وابستگی ما از سوی دیگر آنچنان شدید است که شکاف بزرگی را در کنترل توجه ما بوجود آورده است.
این است که بیشتر اوقات حس می کنیم کنترل چندانی بر توجه خود نداریم و توجه ما، ساز و کاری غیر ارادی دارد که تحت تاثیر عوامل بیرونی به اطراف پخش میشود… مثال سگ های آقای پاولف که شرطی شده بودند دقیقا همینجا صدق میکند.
کار عمیق بنا بر تعریف، زمانی ایجاد میشود که بتوانیم بیشتر عوامل مزاحم را کنار زده و بر«وظایف شناختی» تمرکز کنیم.
بهتر است با این مفهوم نیز بیشتر آشنا شویم، وظایفی را وظایف شناختی می گویند که به حوزه ی Cognitive یا شناختی مغز سر وکار دارد.
این وظایف، وظایفی پرمسئولیت یا وظایفی هستند که به خلاقیت ذهنی نیاز دارند و کمترین انحراف در آنها، معمولا با سود و زیان بلند مدت در ارتباط تنگاتنگی هستند.
مهارت های شناختی بطور کلی شامل موارد زیر می شوند:
- درک و هضم مطالبی که می خوانیم
- توانایی تفسیر اطلاعات
- توانایی استنباط نتایج و الگوها از طریق اطلاعات داده شده
- در نظر داشتن و بکار بردن اصول و قوانین کلی در شرایط ویژه ی هر وظیفه
- مهارت تحلیل مساله
- مهارت بیاد آوردن اطلاعات لازم
- مهارت برنامه ریزی برای اقدامات
- مهارت طوفان ذهنی
- مهارت جلوگیری از پرش های ذهنی و پراکنده گویی و پراکنده نویسی
کال نیوپورت در کتابی با همین عنوان، کار عمیق را اینگونه تعریف می کند:
«توانایی انجام کاری با حداکثر توان ذهنی
برای برطرف کردن و کنارزدن عوامل مزاحم و پرت کننده ی حواس»
این توانایی فقط در درصد بسیار کمی از انسان ها تقویت شده است و بر طبق تحقیقات بیشتر، انسان ها نمی توانند بیشتر از 5 الی 10 دقیقه با تمرکز کامل به فعالیتی مشغول باشند یه به اصطلاح عمیق کار کند و در طول این مدت حداقل یکبار توجه شان منحرف شده و برای مثال به تلفن همراه شان نگاه می کنند.
شاید بدانید و قبلا هم خوانده باشید که اگر زمان تان را به بخش های کوچکتر تقسیم کنید می توانید به کار عمیق دست پیدا کنید؛ تکنیک به عنوان پامادورو که قبلا خواندید. این کار شاید راحت باشد ولی بهترین سیاست این است که برای توجه مان احترام قائل باشیم.
شاید باید همانطور که یک ورزشکار حرفه ای با بدنش رفتار می کند، ما نیز با ذهن مان یا بهتر بگوییم مرکز کنترل توجه مان رفتار کنیم. این به زبان ساده یعنی اینکه حواس مان به ذهن مان باشد و این کنترل را تقویت کنیم.
به عقیده پروفسور کال نیوپورت، طی تحقیقاتی که انجام داده به این نتیجه رسیده است که هر یک ساعت کار عمیق معادل شش ساعت کار سطحی است.
این یعنی یک خبر خوب برای شما… اگر بتوانید یاد بگیرید عمیق کار کنید، میتوانید 6 برابر بیشتر از دیگران در یک ساعت کار کنید و این رقم، پیشرفت بزرگی را برای شما در یک ماه، فصل، سال به همراه خواهد داشت.
بهترین راه هایی که برای دسترسی به کار عمیق پیش روی ماست، پروفسور کال نیوپورت در کتابش توضیح داده که ما خلاصه آنها را در ادامه برای شما آورده ایم :
در همین زمینه، نوشته های زیر را هم توصیه میکنیم بخوانید :
مطلب خوبی بود
دقیقا مطلبی بود که دنبالش میگشتم. ممنون از تیم حرفه ای شما
به نظرم همیشه هم عمیق کار کردن برای موفقیت لازم نیست. ممنون از مطالب خوبتون
چقدر خوب تو این مقاله دو تا مفهوم رو با هم مقایسه کرده
نکات مثبت زیادی داشت این مقاله مخصوصا تکنیک پامادورو. سپاس
بسیار عالی این بود این مقاله. به نکات جالبی اشاره میکرد که شخصا کمتر بهش توجه میکردم