راه و روش مدیریت زمان از نظر جک کنفیلد و استفان کاوی
دو توصیه از جک کنفیلد و استفاون کاوی...
زمان مهمترین دارایی ماست و حتما باید روش مدیریت زمان را یاد بگیریم ؛
چیزی که میرود و از کمان دررفته و دیگر بهجای اولیه خودش برنمیگردد. زمان را میشود خرج کرد، سرمایهگذاری نمود و حتی هدر داد؛ اما نمیشود ذخیرهاش کرد؛ ماهیت زمان چنین نیست.
درباره مدیریت زمان نیز حرفوحدیث بسیار است.
خاصه در مورد نسلهای مختلف مدیریت زمان و تغییراتی که در آنها داده شده است. این بار قصد داریم از نگاه دو شخصیت معتبر حوزه موفقیت، درباره مدیریت زمان صحبت کنیم و به نتایج جالبی هم برسیم. آمادهاید؟…
جک کنفیلد چه میگوید؟
جک کنفیلد در کتاب «اصول موفقیت» خود اشاره میکند که باید طرحی نو و بدیع در حوزه مدیریت زمان به راه انداخت. او معتقد است که روزهای ما، سه نوع هستند :
- روزهای بهترین نتیجه
- روزهای تدارک و آمادگی
- روزهای استراحت و تفریح
کنفیلد روزهای دسته اول را، یعنی همان روزهای بهترین نتیجه را، آنهایی میداند که دست کم هشتاد درصدشان، به انجام کاری که در آن خوب هستیم و بهترین دستاوردها را از آن به دست آوردهایم، سرگرم ایم.
مثلاً اگر من فروشنده باشم، روزهای بهترین نتیجه من، روزهایی است که دست کم هشتاد درصدشان، به پیگیری و بستن قرارداد و ارسال محصول و … میگذرد.
روزهای دسته دوم، روزهایی محسوب میشوند که ما طی آنها، دست به فعالیتها و رفتارهایی میزنیم تا خودمان را برای روزهای بهترین نتیجه، بیشتر و بهتر آماده کنیم. مثل اینکه من همان فروشنده پاراگراف قبلی هستم؛ ولی در روزهای تدارک و آمادگی، سعی میکنم کتابهای تازه منتشر شده در حوزه فروش و مذاکره و بازاریابی را بخوانم؛ یا در دورههایی شرکت کنم؛ یا پای صحبتهای یکی از فروشندگان معتبر بنشینم و …
روزهای دسته سوم نیز، آنهایی محسوب میشوند که طی آن روزها، ما ربطی به کارهایمان نداریم و صرفاً استراحت و بازیابی، کل روز ما را تشکیل میدهد.
حتی گاهی خانواده و فرزندان را نیز به پرستاران، مهد کودک، آشنایان، یکی دیگر از والدین و … میسپاریم تا عمل بازیابی بهطور کامل انجام شود.
کنفیلد معتقد است که بهترین روزهای ما، همان روزهای بهترین نتیجه هستند. اما آیا او درست میگوید؟ از نگاه اول، حق حتماً با اوست. اما وقتی کمی دقیقتر میشویم، به پاسخهایی دیگر هم میرسیم…
دکتر استفان کاوی چه میگوید؟
در حوزه موفقیت و کامیابی، شخصیت معتبر دیگری وجود دارد به نام دکتر استفان کاوی.
او در کتاب «هفت عادت مردمان کامیاب» خود، هم درباره نسلهای مختلف مدیریت زمان صحبت کرده؛ هم درباره جزئیات مدلی که خودش به آن معتقد است. استفان کاوی معتقد است که کارهای ما، چهار مدلاند :
کارهایی که مهم و فوری هستند
مثل پروژهای که سررسید آن آمده است و اگر انجامش ندهیم، به مشکل برمیخوریم. در این صورت تحت فشار زمان و اهمیت، بهطور یکجا هستیم.
کارهایی که مهم، ولی غیر فوری هستند
کارهایی که فقط تحتفشار اهمیت آنها هستیم بدون اینکه سررسید آنها آمده باشد. مثل دیدن دورههای مختلف آموزشی و خواندن کتاب و مشورت با بزرگان و … .
کارهایی که غیر مهم، ولی فوری هستند
مثل تماسهای تلفنی و ایمیلهایی که میشود و بخش اعظمی از پیامهای شبکههای اجتماعی و … اگر پاسخ ندهیم مشکلی پیش نمیآید، اما چون تحت فشار زمان هستیم، ناچار میشویم پاسخگویشان باشیم.
کارهایی که نه فوری و نه مهم هستند
نیاز به توضیح است؟ البته همین کارهایی که نیاز به توضیح ندارند، بیشتر وقت مردم را میگیرند؛ مثل تماشای تلویزیون و صحبتهای بیمورد و پرسهزنیهای مجازی و … .
در نگاه اول، مشخص است که ما باید درگیر کارهای دسته اول و دوم باشیم. اما نکته اینجاست افرادی که درگیر کارهای دسته اول هستند، همیشه تحت فشار زمان خواهند بود و همین تحت فشار بودن، مانع از خلاقیت و رشد اساسی آنها میشود.
دکتر استفان کاوی، معتقد است که باید حرکت از سمت کارهای دسته اول به سمت کارهای دسته دوم صورت بگیرد؛ یعنی کارهایی که مهماند، ولی تحت فشار زمان نیستند. چرا باید صبر کنیم که کارها تا دقیقه نود عقب بیفتند که اینهمه استرس داشته باشیم؟
میتوانیم در دقیقه ده و بیست و سی و حتی نیمه اول، همه کارها را انجام بدهیم؛ در این صورت تحت فشار زمان نخواهیم بود. ضمن این که این دسته از کارها، شامل کارهایی که کانفیلد، آنها را تدارک و آمادگی میداند، میشود.
کاوی معتقد است که موفقها، تمرکز روی کارهای دسته دوم، یعنی کارهای مهم ولی غیر فوری دارند؛ وگرنه کارهای دسته اول را، آیا میشود جزو انجامشان کار دیگری کرد و عقب انداخت؟ نه، هرکسی باشد باید تحت فشار اهمیت و زمان آنها را انجام بدهد.
پس بهاینترتیب، میتوان مهمترین روزها را نه روزهای بهترین نتایج، که روزهای تدارک و آمادگی در نظر گرفت. چرا؟ روزهای بهترین نتایج، درواقع تابع و محصول و بازتابی از روزهای تدارک و آمادگی هستند.
- مگر میشود فوتبالیستی خودش را خوب آماده نکند و روزهای بهترین نتایج فوقالعادهای داشته باشد؟
- مگر میشود دانشمندی خودش را بهخوبی آماده نکند و خودش را برای یک کنفرانس و ارائه علمی به خوبیحاضر نکند و موفق به بهترین نتیجه بشود؟
شدنی نیست… بهاینترتیب، چرا باید بهترین روزهای ما، روزهای بهترین نتیجه باشند؟ درحالیکه خود این روزها، بازتابی از روزهای تدارک و آمادگی هستند. پس به صورت خلاصه :
- در طول ماه، ما روزهایی را به مرخصی و استراحت اختصاص میدهیم
- روزهایی را هم به بهترین نتیجه
- غالباً یادمان میرود روزهای تدارک و آمادگی داشته باشیم
به خاطر همین است که پیشرفت ما در برههای متوقف میشود و متوجه علتش نمیشویم. علت، در این اشتباه استراتژیک است که بهترین روزهای را، روزهای بهترین نتیجه دانستهایم؛ نه روزهای آمادگی و تدارک.
تازه، برای روزهای تدارک و آمادگی هم نه برنامهای داریم و نه اهمیتی قائل هستیم.
نظر شما چیست؟
آیا متوجه روزهای آمادگی و نتیجه در زندگی تان بودید؟
تجربه یا دیدگاه تان را با ما زیر همین مقاله به اشتراک بگذارید
در همین زمینه، نوشته های زیر را حتما بخوانید :
سلام.
ولی بعضی کار هارو فقط و فقط و فقط باید دقیقه 90 و با به آب و آتش زدن انجام داد.
یعنی اصلا بعضی وقتا بهترین نتیجه ای که حاصل میشه ماحصل اون کار دقیقه نود هست.
نمیدونم درست میتونم بیان کنم یا نه ولی اینکه به نظر من گاهی اوقات ارزش دقیقه های پایانی چندیدن برابر دقایق ابتدایی است.
من خودم عاشق دقیقه نود هستم ، عاشق به آب و آتش زدن و عاشق ریسک کردن در حد مرگ و زندگی و بار ها این کار رو انجام دادم و البته بار ها هم موفق شدم .
من هم به نوعی موافقط
به نظرم اون اضطرار و اون تنش سبب میشه بدن ما به طور ناخود آگاه عملکردش به بهترین شکل جلوه بده و کم ترین اشتباه رو انجام بده
با سلام
از شما بابت ارسال این پست جالب و آموزشی تشکر می کنم.
جالب و اموزنده است متشکرم