چرا با بشر امروز با وجود فراوانی و پیشرفت، هنوز خوشحال نیست؟

از هنگامی که بشر توانست نیازهای خود را برآورده سازد و احساس مالکیت نمود، تاکنون دائم بر سر همین منافع در جنگ و گریز بوده است؛ از 34 قرن تاریخ ثبت شده جوامع بشری حداکثر 300 سال آن بدون جنگ بوده و بیش از 14500جنگ در کره خاکی در میان آدمیان اتفاق افتاده است.

در گذشته نبردها بر سر کشورگشایی و گاهی خباثت حکومتها برای افزایش دارایی‌های خود بوده‌است؛ انسانهایی که در آن دوران زندگی می‌کردند از فردای خود خبر نداشته که آیا متعلق به کشور خود هستند یا کشوری که به آنها هجوم آورده؟

زنده ماندن مهمترین دغدغه‌ مردم در دوره‌های دور تاریخ بوده است؛ این که بتوانند یک بار دیگر صبح دل انگیز خداوند را بدون نبرد و خون ببینند آرزویی قلبی برای آنهایی بوده که در آن دوران زندگی می‌کردند.

هر کسی اربابی داشته و عده‌ای برده آن ارباب؛
بیشتر دارایی‌های شخص متعلق به حکومت بوده و تنها اندکی به شخص تعلق میگرفت.

اما حال که جوامع بزرگتر شدند، حال که جهان با پیشرفتی عجیب به سمت جلو در حرکت است، حال که انسان به فضا سفر می‌کند و دور دستها برایش دست یافتنی شده پس…

 

چرا انسان‌های این قرن،
انسانهایی که صبح ها در رخت خواب گرم و نرم خود
به دور از هر گونه جنگ از خواب برمی‌خیزند
خوشحال نیستند
در حالی که این آرامش رویای دست نیافتنی گذشتگان بوده است؟

 

چرا انسان‌های عصر حاضر با اینکه پیشرفته‌ترین ابزارهای ارتباطی زندگی خود را دارند و به راحتی در کمتر زمانی می‌توانند به هر جای دنیا که می‌خواهند بروند اینقدر غمگین هستند در حالی که سفر کردن در گذشته دردناک بود چون این احتمال وجود داشت که بیشتر مسافران در راه بمیرند؟

انسان‌های عصر حاضر ساده‌ترین راه را برای خوردن غذا در دسترس دارند؛
فست فودها و انواع غذاهای رنگی در سر سفره اکثر افراد جامعه وجود دارد. در حالی که در گذشته قحطی جزو عادی زندگی مردم بوده و چنین خورراکی های رنگارنگ در تصورشان هم هم نمی‌گنجید.

چرا انسان عصر حاضر
دائم خود را به خاطر هر چیز کوچکی
چنان سرزنش می‌کند که مرگ را بر زندگی ترجیح می‌دهد؟

کافی است گاهی به عقب نگاه کنیم…
خیلی از نعمتهایی که ما از آن بهره‌مند هستیم در گذشته تاریخی بشر وجود نداشته و یا جزو آروزهایی بوده که معمولا با خود به گور می‌بردند. این حرف درست است که ماندن در گذشته انسان را از رسیدن به آینده بازمی‌دارد اما گاهی گوشه چشمی نگاه کردن به عقب خود باعث شکر نعمتها و برخورد مناسبتری با رویدادهای زندگی می‌شود.

انسانهایی در طول تاریخ بودند که پیشینه‌ای مناسب از خود به جا نگذاشته‌اند. اما هنگامی که عکسهای آنان را مرور می‌کنیم چیزی جز چند عکس سیاه و سفید در لا به لای برگه های پاره تاریخ پیدا نمی‌کنیم.

چسبیدن به گذشته حال شگفت انگیز شما را تباه می‌کند.

هر چه در گذشته رخ داده اکنون جز خاطره‌ای نیست هر چه تلخ و شیرین بوده اکنون به پایان رسیده و امکان بازگشت به 800 یا 1000 سال پیش وجود ندارد.

همانطور که قبلا در مقاله «آیا انسان میتواند پشیمان نشود؟» در هر صورت گذشته شما گذشته و هر اتفاقی غیر آنچه افتاده بود، شاید نتیجه یکسانی برایتان داشت.

هر لحظه‌ای از زندگی که سپری می‌شود تمام می‌شود. هر حرفی که یک ثانیه قبل گفته می‌شود یک ثانیه بعد به گذشته تبدیل می‌شود و تمام می‌شود. شما باید یادبگیرید در لحظه حال زندگی کنید.

انسان در زندگی باید همانند سنگ‌های سبک روخانه باشد. رودخانه در جریان است گاهی خروشان و گاهی آرام. وقتی سبک و رها باشی چه جریان روخانه شدید باشد چه آرام تو را به جلو خواهد برد و با ناشناخته های جدید و شگفت انگیزی رو به رو خواهی شد.

حتی اگر با سنگ های بزرگ و غول پیکر برخورد کنید چون سبک بال و رها هستید می‌توانید به راحتی از هر موانعی بگذرید.گذشته، گذشته است و حال در جریان است و آینده پیش رو… می‌توان از سختی گذشتگان دانست و به خاطر آرامش عصر حاضر از خداوند سپاسگزار بود.

به گذشته خود نگاهی بیاندازید و با تلخ و شیرین آنرا بپذیرید.

این واقعیت که گذشته وجود دارد غیر قابل انکار است. اما با نگاه به گذشته خود هر چه تلخ و هر چه شیرین آن را بپذیرید و به چشم تجربه‌های شگفت انگیز به آن نگاه کنید.

که بسیار درسهایی آموزنده از آنها دریافت کردید که شاید در هیچ دانشگاهی نمی‌توانید آن را بیابید. زندگی هر کاری با ما انجام دهد به نگاه ما به آن بستگی دارد. گمان نیک ما را سبک بال‌تر و رها تر خواهد کرد.

زندگی بسیار ارزشمندتر از آن است که خود را اسیر زنجیر افکار گذشته و به قول معروف هم زدن اتفاقاتی کنید که دیگر وجود ندارد. در حال زندگی کردن هنر بزرگ مردان تاریخ بوده و هست. سپاسگزار بودن از خداوند در زمان حال به خاطر تمام آنچه موجبات زنده بودن و شادی شما را فراهم کرده راه انسانهایی است که امیدوار هستند و با گمان نیک به آینده خود می‌نگرند.

مسیر خود را بیابید.
مسیری که منحصر به خودتان است و خاص شماست.

مسیری که با آن هر چه بیشتر به سمت آرامش می‌روید.

برای درک بهترِ منظور من از مسیر، خلاصه کتاب کیمیاگر و آخرین جمله انیشتین را بخوانید.

خودتان را اسیر دیدگاه و نظرتان دیگران درباره شیوه زندگیان نکنید بگذراید دیگران هر آنچه می‌خواهند بگویند شما خاص هستید و همین خاص بودن شما را منحصر به فرد کرده است.

راه و روش مردان بزرگ تاریخ چون امیرکبیر شبیه کس دیگری نبوده و کسانی که بعد از آن آمدند و یا قبل از او بودند نیز راهشان منحصر به خودشان بوده است و همین است که افراد را در ادوار مختلف تاریخ شگفت انگیز ساخته است.

شجاعت نیز همیشه همراه قدرتمندان تاریخ بوده.
شجاعتی که وقتی برگهای کهنه تاریخ را مرور می‌کنیم با خود می‌گوییم آیا واقعا وجود داشته؟

آیا واقعا چنین انسانهای قدرتمندی در زمین زندگی کرده‌اند؟ پاسخ یک «بله‌»-ی قاطعانه است.

شجاعت یک انتخاب است همانطور که ترس یک انتخاب است.

اگر انسان عصر حاضر ایمان و اعتماد به خداوند را در سرلوحه کار خویش قرار دهد، بسیاری از تردیدها به یقین، شک‌ها به قطعیت، ترس‌ها به شجاعت و شکست‌ها به پیروزی تبدیل خواهد گشت.

کلید گمشده‌ی خوشبختی در قلب شماست.


در همین زمینه مقالات زیر را هم بخوانید:

1 نظر جالب
  1. کاربر سوخت جت لی می‌گوید

    سپاس بابت این مطلب مفید.فقط چند جا غلط املایی دارد. یا حق

نظرتان را ارسال کنید

دیدگاه تان را با ما در میان بگذارید...

ما به دیدگاه شما احتیاج داریم؛ پس بیایید دیدگاه و نقطه نظرات مان را با همدیگر به اشتراک بگذاریم تا یک اجتماع موفق از افکار برنده با همدیگر بسازیم.

**‌به ازای هر یک دیدگاه سازنده، یک روز اشتراک رایگان پروژه سوخت جت دریافت کنید**