برنامهی عملی کنترل خشم تا هرگز از کوره در نروید
اکثر افراد در تمامی جوامع زمانی را خشمگین بودهاند و کمتر کسی است که این حالت را تجربه نکرده باشد.خشم معقولهای است که کودک و بزرگسال نمیشناسد، بنابراین ممکن است افراد خشم را فارغ از سن و سال و جنسیت تجربه کنند.
قبل از آنکه خشم را تعریف کنیم باید با معقولهی هیجان آشنا شویم.هیجان نوعی واکنش کلی و شدید ارگانیزم نسبت به یک موقعیت دور از انتظار،همراه با یک حالت عاطفی است.این حالت عاطفی ممکن است خوشایند و یا ناخوشایند باشد، مانند محبت،خشم، ترس…
خشم حالتی از هیجان است که در آن انسان برای رهانیدن خود از یک حالت فشار به تلاشهایی دست میزند و یا حرکاتی انجام میدهد.
اغلب خشم را با پرخاشگری یکی میدانند، در حالی که خشم با پرخاشگری فرق دارد.
چرا که پرخاشگری نوعی رفتار است که برای آسیب رساندن به طرف مقابل، از فرد پرخاشگر سر میزند.
ولی در خشم چنین حالتی ممکن است پیش نیاید، البته بعضی مواقع خشم با پرخاشگری همراه میشود و آن زمانی است که فرد در اثر خشم بخواهد به دیگران صدمه وارد نماید.
به طور کلی هیجانات با نیازهای انسان رابطهی بسیار نزدیک دارند و گاه میتوانند سلامت انسان را تضمین نمایند، مانند هیجان ترس که موجب میشود فرد زمانی که احساس خطر کند از خود دفاع نماید یا فرار کند و گاه میتواند عامل اصلی پدید آیی اختلالات روانی شوند.
چنانچه انسان خشمگین شود ممکن است تعادل روانی خود را از دست بدهد، به همین منظور است که حضرت علی(ع) میفرمایند:
«به هنگام خشم نه تصمیم، نه تشویق، نه تنبیه».
خشم را چگونه بشناسیم؟
هیجان خشم دارای علائم زیادی است که بروز این علائم از یک سو به میزان ایجاد حالات خشم بسیار بستگی دارد و از سوی دیگر به حالات روانی و شخصیتی فرد وابسته است. علائم خشم را به طور کلی به دو دسته میتوان تقسیم کرد:
1- علائم فیزیولوژیکی: لرزش اندام، بالا رفتن فشار خون، پا به زمین کوبیدن، لگد زدن، فریاد زدن،نبض تند و غیره…
2- علائم روانی خشم: ضعف در حافظه، تقلیل قوهی فهم، سلب اراده، اشتباه در تصمیمات و …
شاید برایتان سؤال باشد که واقعاً:
چرا انسان دچار خشم میشود؟
عواملی که باعث میشود انسان خشمگین شود، از فردی به فرد دیگری متفاوت است.اما به طور کلی میتوان گفت زمانی که انسان در راه رسیدن به اهدافش(کوچک یا بزرگ) با موانعی رو به رو میشود و یا این که مورد تهدید قرار میگیرد، در این حالت یکی از عکسالعملهای معمولی او میتواند خشم باشد.
از دیگر عواملی که در این راه مداخله میکند میتواند به محدودیتهای شدید، احساس ناامنی، مشکلات در یادگیری مهارتهای جدید،تمسخر رفتارهای غیرعادلانه، تبعیضها،زورگویی، دروغ گفتن، تحمیل عقاید، بی توجهی به نیازها و در تعارض قرار گرفتن اشاره کرد.
چگونه میتوان با خشم را کنترل کرد؟
با توجه به این که هیجان خشم نوعی احساس فردی است،یعنی ممکن است یک موقعیت فردی را خشمگین نماید ولی در فرد دیگر هیچ هیجانی را ایجاد نکند، نمیتوان گفت این نوع هیجان در همهی انسانها به طور یکسان وجود دارد.
هیجان خشم در زندگی انسانها کم و بیش مشاهده میشود، از این رو انسان باید خشم را تجربه کند و نباید شرایط به گونهای باشد که انسان اصلاً خشمگین نشود، اما آنچه مهم به نظر میرسد این است که انسان باید دنیای روانی خود را بشناسد و ضرورت کنترل و شیوهی مهار و هدایت آن را نیز بیاموزد.
1 » ایفای نقش:
پیش از اینکه در موضع خشم قرار بگیریم، صحنه را تجسم ذهنی کنیم و رفتارها و بحثهای احتمالی را به طور زنده اجرا کنیم تا آمادگی رو به رو شدن با شرایط را داشته باشیم و بهترین شیوهی برخورد را از بین شیوههای ممکن انتخاب کنیم.
2 » همانندسازی:
در روابط بین فردی افراد قاطع، دقت کنیم و نکات مثبت رفتاری و عاطفی آنها را بیاموزیم و همانندسازی کنیم.از جمله اصولی که میتوانیم از آنها استفاده کنیم، اصل تظاهر مثبت،نه ریایی و شبیه سازی است.
در روایات آمده است:
اگر میخواهید راضی، صبور و یا حلیم و بردبار باشید،خودتان را به این حالات درآورید؛ چون فردی که به قومی تشبّه پیدا میکند احتمال زیاد دارد که یکی از همان افراد گردد.
ویلیام جیمز در این باره میگوید:
«هرگاه خواستید احساس خاصی را در خودتان پدیدار سازید،کاری کنید که اگر آن احساس طبعاً به شما دست میداد خود به خود آن کار را میکردید».
3 » نقدپذیری:
به خود بقبولانیم که اشتباه کردن مساوی با آدم بد بودن نیست، اغلب ما انسانها عموماً یک معادلهی غلط در ذهنمان حک شده و آن اینکه اشتباه کردن مساوی است با آدم بد بودن و آدم بد نیز مطرود است.
باید این معادله را به نامعادله تبدیل کنیم.ما نیز مثل بقیهی انسانها ممکن است خطایی داشته باشیم، ولی عیب داشتن ما مساوی یا معیوب بودن کل شخصیتمان نیست. پس به استقبال نقد برویم و با پرسیدن از طرف مقابل، سعی کنیم با صفات منفی خود بیشتر آشنا شویم و پس از خودشناسی، از صفات مثبتمان برای برطرف کردن آن عیب کمک بگیریم.
در ضمن، به یاد داشته باشیم که از نقد و انتقاد نرنجیم.چون اغلب انسانها عادت کردهاند خواستهی خود را با درست یا نادرستهای اخلاقی، جملات آمرانه و یا انتقاد بیان کنند. البته اگر کسی قصد سلطهگری و آزار مار را دارد میتوانیم انتقاد او را با پاسخ«مه آلود» و فنون مشابه آن پاسخ دهیم.
یعنی به مه تبدیل شوید و انتقاد را از خود عبور دهید.حالت تدافعی نگیرید و وانمود کنید مسأله را نفهمیدید و برای عدم جدال، به صورت کلی و مبهم با اصول انتقاد به صورت اجمالی موافقت کنید و از جملاتی مثل«شاید این طور باشد، ممکن است به چنین چیزی منجر شود» و… استفاده کنید تا احتمال تکرار انتقاد مقرضانه را در فرد کاهش دهید.
یادگیری مهارت نقدپذیری را با این مقاله شروع کنید.
4 » شوخی:
گاهی شوخی روش خوبی برای حفظ از آتش خشم است؛ یعنی فرد به جای اینکه در تنش روابط همیشه جدی باشد، این بار به جنبههای مضحک و خندهدار قضیه و رویداد توجه میکند. این کار باعث میشود که فرد قدرت بازبینی و تجدید نظر داشته باشد و عجولانه تصمیم نگیرد.
5 » مردم حق اشتباه دارند:
این روش در واقع آن روی سکهی یکی از تفکرات غلط و خطاهای شناختی است؛ یعنی انسان عاقل در روابط اجتماعی خود واقعبین است و حق اشتباه را برای افراد دیگر به رسمیت میشناسد و انتظار معصوم بودن از همهی مردم را ندارد. همان گونه که خود وی نیز چنین است.
جهان بینی الهی به ما کمک میکند ما در خط اعتدال(شجاعت) سیر کنیم، نه دچار افراط(سلطهگری، ظلم و تکبر)شویم و نه دچار تفریط (ترس، بیعرضگی، احساس خود کم بینی).
جانِ کلام ما…
بهترین شیوهی مقابله با خشم صبر و بردباری است. لازم است انسان صبر پیشه سازد تا از این طریق به فرد خشمگین کمک نماید تا وی تعادل روانی خود را حفظ نماید.صبر و بردباری در برابر خشم به معنای تسلیم شدن در برابر فرد خشمگین نیست،بلکه به معنای تسلط داشتن بر شرایط روانی خویش است.
خشم را نباید با خشم پاسخ داد زیرا این کار موجب تشدید حالت خشم در فرد میشود. بنابراین مدیریت خشم منجر به کنترل خشم میشود و این موضوع میتواند از خشمهای بیهوده و خطرناک در ما و دیگران جلوگیری کند.
با این چند مقاله بیشتر یاد بگیرید:
- خشمهای فروخورده: مانع جدی موفقیت که اکثرمان از آن بی اطلاعیم
- بی رحم ترین دزد موفقیت که در افکارتان پنهان شده
- اگر فکر میکنید راهی برای تغییر برایتان باقی نمانده این روش خارقالعاده را امتحان کنید
- فرق بین طرزفکر یک کارآفرین و یک کارمند
مقاله خوبی بود. خیلی هم مفید و عالی بود. مطالب بصورت کلی بیان شده.
با سلام.
سپاس از نظر ارزشمند شما.
برقرار باشید.