دونالد ترامپ؛ رهبری منفور با درس های طلایی موفقیت | قسمت اول
چهره های بزرگ دنیا ویژگی های منفی و مثبت زیادی دارد...
درباره درس های موفقیت دونالد ترامپ چه میدانید ؟
دونالد ترامپ حالا رئیسجمهور بزرگترین کشور دنیا از نظر اهمیت و پیشرفت اقتصادی و تکنولوژیک و نظامی و … شده است؛ رئیسجمهور کشوری که آن را بهنوعی(!) بزرگترین امپراطوری تاریخ هم میدانند.
اما قبل از ترامپِ رئیسجمهور و منفود، ما یک ترامپ موفقیتی هم داشتیم که کتابهایی درباره پیشرفت و توسعه فردی مینوشت و آرا و اندیشهها و پیشنهادهایش را در این کتابها، با دیگران به اشتراک میگذاشت. تا قبل از اینکه رئیسجمهور هم شود، کلی آدم موفقی بود؛ هرچند که ضعفهای شخصیتی و اخلاقی خودش را هم داشت.
اما نباید فراموش کرد که به قول دکتر احمد حلت، بنیانگذار مجله موفقیت :
«ریاست جمهوری ترامپ جدا از اینکه چه جور آدمی است،
از این نظر اهمیت دارد که با فرمولهای مرسوم موفقیتی به چنین جایگاهی رسیده
و این، بدان مفهوم است که این فرمولها، جواب میدهند.»
اما چنین آدمی، چطور شده که به چنین موفقیتهایی رسیده و حتی حالا، رئیسجمهور بزرگترین کشور دنیا شده؟
جدا از علمی بودن یا نبودن نظراتش، بهعنوان یک آدم خیلی موفق میشود روی آنها حساب باز کرد. پس این شما و این هم سلسله مطالب دنبالهدار «دونالد ترامپ؛ رهبری منفور با درس های طلایی موفقیت»
در این سری مقالات نمیخواهیم بپردازیم به گذشته و بیوگرافی دونالد ترامپ، چرا که قبلا در «پرونده مرموز دونالد ترامپ؛ نمایش، سیاست و هنر معامله» کامل به آن پرداختیم، در این سری مقالات میخواهیم درس های موفقیت دونالد ترامپ را در طول عرصه های مختلف زندگی را بررسی کنیم.
سلسله مقالههایی که همهشان را باید با هم بخوانید و خواندن یکی، دو تا از آنها، به کارتان نخواهد آمد…
رابرت کیوساکی، نگارنده کتاب «پدر پولدار، پدر فقیر» که توصیههایش از بابت ثروتآفرینی و موفقیت مالی بسیار مورد توجه دیگران واقع شده، ملاقاتهایی با دونالد ترامپ داشته است. او اشاره میکند که طی همه این ملاقاتهایش، تنها یک ترامپ را دیده است؛ کسی که در ظاهر و باطن یکی است و همین، دلیل رک بودن اوست.
شاید بسیار شنیده باشید که خیلیها از رک بودن این چهره، واقعاً دل خوشی ندارند. البته این، میتواند یک نقطهضعف باشد؛ اما خود رک بودن بدون آسیب رساندن به دیگران، صفت مثبتی محسوب میشود.
کیوساکی معتقد است که «هر انسانی سه تا چهره دارد»؛
- چهرهای که فقط فکر میکند
- چهرهای که فقط حرف میزند
- چهرهای که فقط عمل میکند
درواقع همه ما چنین هستیم : یکجور فکر میکنیم، یکجور عمل میکنیم و یکجور دیگر هم حرف میزنیم. پس در ما سه نفر دارد زندگی میکند.
اما نکته جالب در مورد ترامپ، این است که او سه نفر نیست؛ او یک نفر است.
کسی که فکر کردن و حرف زدن و عمل کردنش یکجور است و همین هم، دلیل رک بودن او شده است. او، بهشدت یکدست و یکپارچه است و همین، یکی از دلایل موفقیتهای بزرگ او بوده است.
شاید در کشور ما ایران، امروزه چنین صفتی بسیار کمیاب باشد.
ما جزو کشورهایی هستیم که به دشت درگیر تعارفات و حفظ ظاهر هستیم. البته ادب، از بزرگترین داشتههای هر انسانی محسوب میشود و رعایت شأن اجتماعی نیز، نشاندهنده شخصیت و تربیت آدمی است؛ اما متأسفانه ما جایگاه هیچکدام از اینها را درک نمیکنیم و همه را باهم قاطی میکنیم.
جایی که باید ادب داشته باشیم، نداریم… جایی که باید کمی رک باشیم، توی رودربایستی قرار میگیریم. به خاطر همین، نه ادبمان ادب میشود؛ نه رک بودنمان، رک بودن. وقتی میخواهیم رک باشیم، توهین میکنیم؛ وقتی میخواهیم ادب بورزیم، دورویی میکنیم.
خود ترامپ هم معقتد است خیلیها این رک بودنش را نمیپسندند. او در کتاب «چگونه در زندگی برنده شوید؟» خودش، اشاره میکند که سریع از کنار مطالب و کارهای بیفایده عبور و به اصل مطلب میرسد و عاشق این کار است. حتی در مورد نوشتههای خود نیز، چنین سبکی دارد؛ سریع سر اصل مطلب میرود و حاشیه نمیرود.
«رک بودن من، باعث شده خیلیها دوستم داشته باشند، البته خیلیها هم از من بیزار باشند.»
دقت میکنید؟ حتی خودش هم به این نتیجه رسیده است…
او این درسش را، از استفن کینگ، نویسنده مشهور گرفته است.
کینگ در جایی اشاره کرده است که بیشتر نویسندههای داستان کوتاه، داستانهای خودشان را برای انتشاراتی و ویراستاران ارشدی که قدرت چاپ آنها را دارند مینویسند؛ نه برای مردم !
چرا؟ چون اگر آنها تأیید چاپ ندهند، پس اینها نوشته نمیشوند.
درنتیجه، ناچارند به تحت تأثیر قرار دادن آنها بیندیشند، نه تحت تأثیر قرار دادن مردم.
ترامپ اشاره میکند که خودش همیشه این درس را توی گوشش داشته و همیشه به مشتریهای واقعیاش فکر میکرده. وقتیکه کتاب مینوشته، مستقیم به تحت تأثیر قرار دادن مخاطبان خودش فکر میکرده؛ پس مستقیم سر اصل مطالب میرفته.
وقتی میخواسته ساختمان بسازد، مستقیم به مشتریهای اصلی خودش و رفاه آنها فکر میکرده. درنتیجه به این حد از ایجاز و مستقیمگویی و سریع کار کردن رسیده است.
او حتی اشاره میکند که یکی از متنقدان نیویورک تایمز در مورد کتابهای او نوشته است که ترامپ، بهطور مطلق به منتقدان خودش بیتفاوت است و همین، راز موفقیت اوست… چطور است ما هم یاد بگیریم کمی رکتر و مستقیمتر سر کارها برویم و از کنار آدمها و مطالب و کارهای بینتیجه که به کارمان نمیآیند، عبور کنیم؟
در قسمتهای بعدی، دراینباره بیشتر خواهیم گفت؛ دراینباره که چطور میشود رک و مستقیم بود و سر اصل قضیه رفت و البته درباره تکنیکهای دیگری که ترامپ برای شما در نظر گرفته است…
هرچند که خودش معتقد است هرکسی، باید فرمول اصلی و اختصاصی خودش را برای موفقیت پیدا کند؛
اما شاید همین فرمولها هم به درد خیلیها بخورد، نه؟
شاید شما هم، بعدها برای خودتان یک مدیر ارشد و حتی یک رئیسجمهور شدید، چرا که نه؟
قسمت دوم
در همین زمینه، نوشته های زیر را توصیه میکنیم بخوانید :
- «بیا و برو» قانون نانوشته معجزه آسای مدیریت
- درس های بزرگ از شخصیت های بزرگ؛ مهندس سلطان حسین فتاحی، بنیانگذار امرسان
- چرا باید امسال شیرجه بزنید درون استخری از واقعیت های زندگی؟
- چرا می ترسید از تمام ظرفیت وجودی تان استفاده کنید؟
درود
قبل از اینکه بخوام در مورد رک بودن و نبودن بنویسم یک نکنه مهم رو باید در نظر داشت:در چه محیط و شرایطی امکان رک بودن هست!!!!
فردی رک در یک شهری میره که دروغ بیشتر از صداقت خریدار داره بدون شک این فرد داخل این شهر دوام نمیاره.
در مقابل فردی دروغ گو که وارد یک شهری شده که صداقت حرف اول و آخر رو میزنه،فکر میکنید شرایط این فرد بهتر نیست؟؟؟!
روزی برای پیگیری درخواستم با یک مدیر محترمی گفتگو میکردم،یک درخواست رو مطرح کردم و ایشون با جدیت درخواست بنده رو رد کرد،وقتی دلیل رو خواستم با این اصل پاسخ دادند”برخی از مسیر قانونی وارد میشند و عدده ای دیگه به هر دلیلی در فکر دور زدن ما هستند و شما(بنده) جزو دسته دوم هستید ….” من وقتی این پاسخ رو شنیدم خیلی متعجب شدم،چرا منظورش چی بود؟فکرش چی بود؟آیا سوتفاهم شد؟ و خیلی آیا های دیگه… این رو هم بدونید که درخواست من خیلی اصولی و هیچ ذره دروغ در خوشت نداشت،اما این طور شد…
با خودم که فکر کردم گفتم”عجب جوی هست ایران”
رک بودن رو خیلی خیلی دوست دارم،و از نتیجش هم نمیترسم،ناراحت هم نمیشم چون باور دارم،رک بودنم به همراه توانایی های دیگم مکمل هم هست و اگر بخوام چاپلوسی کنم سایر تونایی هام رو از دس میدم.
پیشنهاد میکنم قبل از اینکه یک درخواست رو به طور شفاف بیان کنید،یک رابطه اعتماد سازی بسیار بسیار بسیار قوی بین خودتون و فرد مورد نظر داشته باشید،جوری که وقتی در یک سالن با فرد مورد نظرتون گفتگو میکنید اگر گفتید اینجا یک جزیره هست بگه چه جزیره ی زیبایی میمون هم داره،اونهاش بالای درخته….
موفق باشید،بدرود
اوعجوبه کارآفرین اصفهان،به زودی…
زندگی ترامپ فوق العاده است برای درس های موفقیت
امروز که گل کاشت ترامپ با این حرف هاش =)))))