این قانون پیروزی قطعی سامورایی ها را یادبگیرید و برای همیشه پیروز شوید
بزرگترین درس موفقیت را از ساموراییها و جنگجوها ياد بگیرید...
عزیزترین چیز برای آدمی چیست؟ بلاشک، جان او…
- اگر پول کسی را از او بگیرید، میتواند به زندگیاش ادامه بدهد.
- اگر حتی روحیه و انگیزهاش را از او بگیرید، بازهم میتواند زندگی کند؛ هرچند زندگیاش ناقص خواهد بود.
- حتی اگر عزیزانش را از او بگیرید، بازهم میتواند به حیات خودش ادامه بدهد؛ هرچند سخت.
هر چیزی را که از آدمی بگیرید، میتواند به زندگیاش ادامه بدهد، الا یک چیز؛ جان او.
اگر جان کسی را بخواهید بگیرید، هرچقدر هم که از زندگی خسته شده باشد، بازهم مقاومت کرده و غریزه حفظ خود در او، نمیگذارد که بهراحتی تسلیم مرگ شود.
اما گروهی از سربازان و جنگجویان هستند که از «جان» خویش نیز گذشتهاند؛ ساموراییها و فلسفه مبارزه و زندگی آنها، بزرگترین مصداق این ایده است. از سوی دیگر، گروههای مسئول محافظت از امپراطوران و شاهان نیز چنین بودهاند.
حتی در تاریخ معاصر ما، کسانی که تحت عنوان انتحاریون، خودشان را به دل دشمن میزنند و با نابودی خود، باعث نابودی بخشی از نیروی انسانی یا لجستیک دشمن میشوند، در این گروه جا میگیرند؛ مثل کامیکازه های ژاپنی در جنگ جهانی دوم؛ درحالی که ژاپن در جنگ با آمریکا درحال شکست بود، عده ای خلبان که تعدادشان هم کم نبود، با هواپیما به سمت کشتی آمریکایی ها میرفتند و آنها را منفجر میکردند.
درواقع این گروهها، بهواسطه این دیدگاه، تبدیل به انسانهایی ترسناک میشوند که هرکسی، از مبارزه با آنها و رودررو شدن با این جماعت، سخت بیمناک بوده و واهمه دارد.
در حقیقت، میشود مزیت نسبی بزرگ و بیهمتای این گروه را، چنین دانست :
بیاعتنایی محض به چیزی که برای دیگران، بهشدت مهم بوده؛
و حتی مهمترین اولویت آنها در زندگی است.
لطفاً به اين حكايت توجه كنيد :
روزگاری در ژاپن نسبتاً قدیم، فردی زندگی میکرد. او، خانهای شیک داشت، خانوادهای تشکیل داده بود که دوستشان میداشت. احترام زیادی در بازار کار داشت و جزو تجار محترم محسوب میشد.
در شهر و دیارش او را چهرهای موفق میدانستند… تا اینکه روزگار، چرخید و چرخید و روی دیگرش را به او نشان داد.
در بازار کار ورشکسته شد. به خانه آمد و دید که منزلش سوخته و خانوادهاش تلف شدهاند.
خلاصه هر بلایی که بگویید سر او آمد. دیگر اینقدر به تنگنا آمده بود که زندگی را نمیخواست. درنتیجه رفت که خودش را از این زندگی خلاص کند. خودش را در دریا انداخت، آمدند و نجاتش دادند. خواست خودش را دار بزند، باز آمدند و نجاتش دادند.
خلاصه مردم نمیگذاشتند که خودش را از این زندگی خلاص کند.
تا اینکه گذرش به شهری افتاد. دید جمعیتی دور میدان جمع شدهاند. پرسوجو که کرد، متوجه شد که سربازان حاکم میخواهند یک مجرم خطرناک را بگیرند، اما چون مجهز به شمشیر و سلاح بوده، میترسیدند به او نزدیک شوند. سربازان، دور این مجرم را گرفته بودند ولی جرئت نزدیک شدن به او را نداشتند.
مرد که فرصت را مغتنم میدانست، با خودش فکر کرد که میرود و با دستان خالی، خودش را به این مجرم میرساند و درنتیجه، با شمشیر او کشته شده و از این زندگی خلاص میشود.
نتیجه؟
فریادی کشید و از میان جمعیت و سربازان، خودش را به این فرد رساند… شگفتی داستان؟ او با دستان خالی موفق شد این جنایتکار را دستگیر کند؛ بدون اینکه آسیبی به خودش برسد. سربازان مجرم را دستگیر کرده و مرد را، نزد فرماندهشان بردند.
پرسید چطور موفق به انجام این کار شدی، درحالیکه دهها سرباز مسلح من نتوانستند این کار را بکنند؟ او داستانش را گفت؛ و اینکه دست از جان شسته بود و به خاطر همین، برایش مهم نبود که چه اتفاقی برایش میافتد.
میگویند فرمانده، که خود از ساموراییهای قدیمی بوده، بهشدت منقلب شده و اشاره میکند که این، همان راز بزرگ جنگجویان و سلحشوران قدیمی بوده است که مدتهاست فراموشش شده.
درنتیجه، به این راز بزرگ بازمیگردد و از مرد تشکر میکند و به او، پول زیادی میدهد تا دوباره زندگیاش را بسازد.
درس این حکایت برای ما چیست؟
جان، برای همه مهم است؛ اما وقتی کسی دست از جان میشوید، دیگران حریفش نمیتوانند بشوند. درواقع چنین فردی، یک سر و گردن از بقیه بالاتر است.
بازمیگردیم به دنیای امروز.
فکر میکنید مردم، برای چه وارد دنیای تجارت و اقتصاد و کارآفرینی و … میشوند؟ البته که خدمت به خلق و توسعه کشور و … مهماند؛ اما رمز و راز اصلی ورود افراد به این حوزهها، یکچیز است؛ سود بردن و سود به دست آوردن؛ بهواسطه این سودها، دست به کارهای بزرگتر زدن.
این روزها ما در دنیایی زندگی میکنیم که تقریباً، در آن سود حرف اول را میزند.
البته که اخلاقیات مهماند؛ اما یکلحظه بنشینید و فکر کنید و سود را از مراودات انسانی حذف کنید؛ ببینید چقدر کارها به همین شکلی که میبینید، کماکان ادامه خواهد یافت؟
خب، حالا شما اگر تبدیل به یک انتحاری بشوید، چه میشود؟
یعنی چه؟ یعنی دنبال سود نباشید.
مگر میشود؟ خیلی ساده است؛ دنبال سود و پست و مقام و پیشرفت نباشید…
پس دنبال چه چیزی باشیم؟
توصیه میکنیم در همین زمینه، نوشته های زیر را حتما بخوانید :
سلام
دیدی میگن فلانی خودشو میکشه برای عشقش؟
انتحار یعنی خودکشی برای فضایی بالاتر
#من_یک_انتحاری_عاقلم
جنگ ها میان و میرن..
اما این سربازایه مائن که جاودان میمونن..
به نام آزادی….به نام خون
عالی است
من بااینکه عضونیستم ومقاله هاروکامل نمیخونم بایدبگم بااین امکان بازعالی هستش .
انتحاری بودن سامورایی ها نقطه عطف موفقیت انها بود بی شک افراد شاید از بین بروند اما اعتقاد ها تا ابد ادامه خواهند داشت
خیلی خوب بود به یاد کتاب “جادوی فکر بزرگ”افتادم.که در آن به ایده مطرح شده بزرگ اندیشی گفته شده
این مقاله یه چیزدیگه بود
واقعا آفرین
این ژاپنی ها همه چی شون فوق العاده است
خیلی عالی بود این مقاله
احسنت. بسيار عالي بود و استفاده و حظ وافر بردم