تکنیک کایزن ژاپنی – برای رسیدن به هر هدفی بدون دشواری
چند سال پیش من تصمیم گرفتم که برای اینکه در سال جدید به اهدافم برسم، تا آخر سال هر روز 5 صبح از خواب بیدار شوم.
ماه اول عالی بود! هر روز 5 صبح بیدار میشدم. بعضی روزها حتی زودتر؛ ساعت 4 بیدار میشدم. اصلا هم سخت نبود.
ماه دوم انگیزه و ارادهام ضعیف شد. به جای اینکه اولین زنگ ساعت بیدار شوم، مدام دکمه چرت زدن را فشار میدادم و تا ساعت 7 میخوابیدم.
ماه سوم، بیخیال روتین صبحگاهیام شدم. دوباره به عادتهای قبلیام برگشته بودم.
نتوانستم به هدفم برسم. اما این اولین بار نبود. آن سال سومین سالی بود که چنین هدفی را برای خودم تعیین کرده بودم و این بار هم مثل دفعات قبل شکست خورده بودم.
شاید شما هم به با چنین مشکلاتی دست و پنجه نرم کرده باشید.
تا به حال برایتان پیش آمده که احساس کنید دستیابی به اهداف و تصمیمات سال جدید
بیخود و بیجهت دشوار است؟!
از همه مهمتر اینکه آیا راه آسانتری برای رسیدن به اهداف وجود دارد؟
رویکردی که خالی از استرس و اشتباه و در عین حال تاثیرگذار باشد؟
میخواهم در ادامه استراتژی را با شما در میان بگذارم که برای من شخصا مفید بوده و میتواند به شما هم کمک کند که به آسانی به اهدافتان برسید.
اما قبل از هر چیزی باید بدانیم که چرا رسیدن به اهداف تا این اندازه دشوار است؟
چرا رسیدن به اهداف تا این اندازه دشوار است؟
تحقیقات نشان میدهد که تقریبا 81 درصد از تصمیمات سال نو با شکست مواجه میشود. (این میزان تا 92 درصد متغییر است.)
به عبارت دیگر؛ احتمال اینکه نتوانید به اهداف جدیدتان برسید یا به عادتهای قدیمیتان برگردید، 8 تا 10 برابر بیشتر است.
متاسفانه بخت چندان با ما یار نیست و دلایل مختلفی هم برای این موضوع وجود دارد.
این موارد عبارت اند از: عدم انگیزه یا اراده، عدم شفافیت در تصویر کلی (هدف بزرگ)، معماری محیط ضعیف و ..
اما بزرگترین و اصلیترین دلیل تا حد زیادی این است که ما بیش از حد روی اهدافمان تمرکز میکنیم و به آن اندازه که باید، به سیستمها و عادات مورد نیاز نمیپردازیم.
به عبارت دیگر …
هدف، یک وسیله خاص است که شما یا به آن میرسید یا نمیرسید. سیستم کاری ست که شما به طور منظم انجام میدهید و احتمال خوشحالی شما را در دراز مدت افزایش میدهد. اگر کاری را هر روز انجام دهید، این سیستم است. اگر منتظر سر رسیدن یک روز به خصوص در آینده هستید، این هدف است.
اسکات آدمز
برای اینکه این نقل قول را بهتر درک کنید، یک مثال میزنیم. فرض کنید که کاهش وزن، هدف دو 2 نفر آدم است. این دو نفر را بن و لیزا مینامیم.
تمام تمرکز بن به هدف معطوف است. او میگوید که میخواهد ظرف 6 ماه، 20 کیلو وزن کم کند.
بن هر روز به آینده نگاه میکند و دنبال نشانههای کاهش وزن میگردد. باوجود اینکه او روزانه ساعات زیادی روی تردمیل میدود، اما باز هم ناامید است.
بن بعد از سه ماه ورزشِ فشردهی روزانه و برنامه غذایی سخت، بیخیال هدفش شد.
او میگوید که فرایند فعلی کاهش وزنش از چیزی که انتظار داشته، خیلی کُندتر است.
وسواسی که بن درمورد هدفش به خرج میداد باعث شد که خیلی کارها را به سرعت انجام دهد. به علاوه برنامه فشرده، غیرواقعی و بدون انعطافش باعث شد که احساس شکست و ناتوانی کند.
همین برای اینکه به ما نشان دهد، بن چرا به هدفش نرسید کافی ست.
اما لیزا چه شد؟
برعکس بن؛ لیزا رویکرد کاملا متفاوتی در پیش گرفت. رویکردی راحتتر برای رسیدن به اهداف که رویکرد کایزن نامیده میشود.
اما رویکرد کایزن چیست؟
در ادامه توضیح میدهیم
رویکردی که باعث پیشرفت ژاپنیها شد
عالی شدن، مقصد نیست. بلکه یک سفر همیشگی ست که هرگز به پایان نمیرسد.
برایان تریسی
اول از همه؛ کایزن دقیقا چیست؟
کایزن فلسفه ژاپنی و تمرینِ بهتر شدنِ مستمر است.
رویکرد کایزن به جای ایجاد تغییرات بزرگ و ناگهانی، تمرکزش بر بهتر شدنهای کوچک
در طول زمان است که از این طریق به نتایج بزرگ برسید.
این ایده در ابتدا تحت تاثیر نظریهپردازان مدیریت آمریکا در طول جنگ جهانی دوم بود که تمرکزشان بر این بود که با منابع کمی که در اختیار داشتند، تولیداتشان را بیشتر کنند.
بعد از جنگ؛ آمریکا برای کمک به بازسازی کارخانههای ضعیف ژاپنی، این کارشناسان را وارد میدان کرد. ژاپنیها ایده بهبود مستمر را پذیرفتند و آن را «کایزن» نامیدند.
ژاپنیها از آن زمان با موفیت رویکرد کایزن را در پیش گرفتند و با استفاده از آن اقتصادشان را بازسازی کردند و چند غول خودروسازی (مثل تویوتا و هوندا) را رشد دادن.
برای اینکه این رویکرد را بهتر درک کنید، به مثال لیزا برمیگردیم
لیزا به جای آنکه مثل بن رویکردی را پیش بگیرد که تمام تمرکزش بر هدف باشد، رویکرد کایزن را انتخاب کرد.
لیزا میگوید که هدفش 20 کیلو کاهش وزن است. اما برای اینکه به هدفش برسد، بلافاصله تمام تمرکزش را به سمت یک سیستم یا عادت میکند.
سیستم او این است که هر دوشنبه، چهارشنبه و جمعه به مدت 30 دقیقه روی تردمیل بدود و روزانه 3 میوه بخورد.
اگر لیزا بتواند به سیستمی که برای خودش ایجاد کرده، پایبند بماند احتمال موفقیتش چند برابر میشود.
اما این همه کاری نیست که لیزا کرد.
لیزا با استفاده از رویکرد کایزن تصمیم گرفت که این سیستم را آهسته آهسته در زندگیاش جا بدهد و آن را بخشی از سبک زندگیاش کند.
برای مثال؛ به جای اینکه هفته اول سه بار و هر بار 30 دقیقه بدود، تصمیم گرفت که جمعهها فقط 5 دقیقه بدود.
در هفته دوم هم؛ تصمیم گرفت روزهای چهارشنبه و جمعه، هر دفعه 5 دقیقه بدود.
در هفته سوم؛ روزهای دوشنبه، چهارشنبه و جمعه هر دفعه 5 دقیقه دوید.
و الی آخر
مطمئنا متوجه منظورمان میشوید.
6 ماه بعد، در کمال تعجب و ناباوری دوستان و همکاران لیزا مدام به او میگفتند که چقدر لاغرتر شده. بعد از اینکه لیزا خودش را وزن کرد، متوجه شد که وزنش از چیزی که میخواست، حتی کمتر هم شده! ماهها بود که لیزا هدفش را فراموش کرده بود!
لیزا با استفاده از رویکرد کایزن (که کاملا سیستم محور بود) توانست یک هدف بزرگ را به تغییرات کوچک اما پایدار تبدیل کند به نحوری که پایبندی به این سیستم دیگر حتی دشوار هم نباشد.
شروع کردن و غلبه بر اهمالکاری هم راحتتر میشود.
در ادامه برایتان توضیح میدهیم که چطور با استفاده از رویکرد کایزن به اهدافتان برسید.
چطور با استفاده از رویکرد جادویی کایزن به اهدافتان برسید؟
خاطرتان هست که در ابتدا این مقاله از تجربه شخصیام حرف زدم و گفتم تلاشم برای داشتن روتین صبحگاهی دلخواهم مدام با شکست مواجه میشد؟
پس از سالها شکست؛ بالاخره سال گذشته از رویکرد کایزن استفاده کردم که بتوانم صبحها ساعت 5 بیدار شوم.
شما هم میتوانید این کار را بکنید …
مرحله اول رویکرد کایزن:
✴️برای رسیدن به اهدافتان یک سیستم ایجاد کنید
چه رفتارها، عادات روزانه یا هفتگی هستند که به شما کمک میکند که به هدفتان برسید؟
به عنوان مثال؛ اگر هدفتان این است که در عرض یک سال 25 کتاب، مطالعه کنید. سیستمتان باید طوری باشد که روزانه حدودا 20 صفحه از یک کتاب را بخوانید.
با تمرکز بر خواندن 20 صفحه کتاب در روز، در پایان سال متوجه میشوید که 25 کتاب را خواندهاید!
اگر شما هم مثل لیزا، دنبال کاهش وزن هستید یا میخواهید پول پسانداز کنید یا کتاب بنویسید باید سیستمهایی طراحی کنید که شما را به هدفتان برساند.
مرحله دوم رویکرد کایزن:
✴️ سیستم را به کوچکترین اجزای آن تقسیم کنید.
حالا از شما میخواهم به کوچکترین نسخه سیستم خود فکر کنید. یعنی عمل یا رفتاری که در برابرش کمترین میزان مقاومت را از خودتان نشان میدهید. این عمل یا رفتار باید چیزی باشد که هر روز آن را انجام دهید.
به عنوان مثال؛
به جای اینکه هر روز ساعت 5 صبح از خواب بیدار شوید، سعی کنید فقط شنبهها این کار را انجام دهید. و بعد از گذشت 2 هفته سعی کنید 2 روز در هفته این کار را بکنید.
اگر میخواهید به مطالعه کردن عادت بگیرید، تمرکزتان بر این باشد که روزانه فقط یک صفحه از یک کتاب را بخوانید.
اگر میخواهید هر هفته برای خبرنامهها مقاله بنویسید، از نوشتن یک مقاله در ماه شروع کنید.
قدم اول باید به قدر کافی کوچک و آسان باشد که بتوانید مرتب آن را انجام دهید.
مرحله سوم رویکرد کایزن:
✴️ تا زمانی که سیستم اصلی به یک عادت همیشگی تبدیل نشده، مدام دنبال بهتر کردن خود باشید.
با این کار شما یک سیستم اصلی برای رسیدن به اهدافتان دارید که به بخشهای کوچکتر تقسیم شده. وقتی که عاداتتان را به عادات کوچکتر تقسیم کردید، میتوانید این تغییرات کوچک را بهبود ببخشید یا آنها را تغییر دهید که سیستم اصلی را تقویت کند.
به عنوان مثال؛ بعد از اینکه به مدت 2 هفته، شنبهها ساعت 5 صبح بیدار شدید، سعی کنید سشنبهها را هم به برنامهتان اضافه کنید.
هدف از این کار است که تا زمانی که سیستم اصلی تبدیل به عادت شود، شما مدام خودتان را بهبود ببخشید و به دنبال بهتر شدن باشید.
به یاد داشته باشید که «سیستم» اصلی، مجموعه کاملی از عادات یا رفتارهایی ست
که به شما کمک میکند به هدف اصلی که در سر دارید، برسید.
من خودم شخصا از هفته چهارم تا هفتم، چند روز دیگر را به برنامه روتین صبحگاهیام اضافه کردم. چند ماه بعد، موفق شدم این عادت را در خودم به وجود بیاورم که 6 روز در هفته را ساعت 5 صبح بیدار شوم.
این استراتژی را میتوان برای سیستم دیگری نیز اعمال کرد. برای مثال ..
اگر میخواهید روزانه 20 صفحه مطالعه داشته باشید، هفته اول، هر روز فقط یک صفحه کتاب بخوانید. هفته دوم روزی 2 صفحه. هفته سوم روزی 3 صفحه. و همینطور ادامه دهید.
اگر میخواهید 3 بار در هفته ورزش کنید، هفته اول یک بار در هفته ورزش کنید. هفته سوم، دو بار در هفته. هفته هشتم 3 بار در هفته و ..
برای دویدن هم میتوانید همین کار را بکنید.
اگر میخواهید برای یک خبرنامه روزانه 500 کلمه بنویسید، در طول هفته اول 500 کلمه بنویسید. در طول هفته چهارم، 1000 کلمه بنویسید. در طول هفته دهم 1500 کلمه بنویسید. و همینطور ادامه دهید.
البته تمام این موارد، سناریوهای فرضی هستند. اما مطمئنا متوجه منظور ما میشوید و میدانید که چطور باید از کایزن برای رسیدن به اهدافتان استفاده کنید.
سیستم (یا الگوهای رفتاری برای رسیدن به هدف) را ایجاد کنید، آن را به قسمتهای کوچکتر تقسیم کنید
و سپس آنها را مرتبا بهبود ببخشید تا زمانی که سیستم اصلی به یک عادت تبدیل شود.
به همین سادگی ست .. درست است؟!
اگر میخواهید پیشرفت کنید، بیخیال هدفتان شوید!
کمال را فراموش کنید. روی پیشرفت تمرکز کنید و بعد پیشرفتها را با هم ترکیب کنید.
سر دیو بریلزفورد – برنده مسابقه جهانی دوچرخه سواری
واقعیت این است که رسیدن به اهداف به همین سادگی ست. اما ما مدام دنبال راهحلهایی هستیم که کامل باشند یا فورا به نتیجه برسند.
و هر زمان که احساس کردیم تلاشمان بیفایده است، جا میزنیم و خودمان را سرزنش میکنیم.
این روش، روش سختی برای رسیدن به اهداف است و اغلب به شکست منجر میشود.
رویکرد کایزن فشار را از روی نتیجه (هدف) برمیدارد
و در عوض به شما کمک میکند که با سرعتی پایدار راه رسیدن به اهداف را ادامه دهید.
تمرکز این رویکرد بر ایجاد سیستم (عادت) است.
این یک راه آسان برای رسیدن به اهداف امسالتان است!
اگر هنوز نتوانستهاید به اهدافی که در ابتدای سال برای خودتان تعیین کردهاید برسید، نگران نباشید! هنوز دیر نشده!
بروید و رویکرد کایزن را پیش بگیرید!
مقاله خوب بود ولی ژاپن دوره میجی تبدیل به یک قدرت شد قبل جنگ دومم کل شرق اسیا را تصرف کرد پس بنظرم ربطی به نظریه این مرد امریکایی نداشت
عالي بود واقعا متشكرم ازتون
ممنونم بابت آگاهی ،واقعا همینطور ،وقتی هدف بزرگی داشته باشی رسیدن به اون خیلی سخت به نظر میرسه ،اول از همه باید تمرکز از روی هدف برداشته بشه و چیزهای کلی به چیزهای کوچک و قابل دسترس و لذت بخش تبدیل بشه تا به مرور عادت بشه
سلام خیلی مطالب اموزنده ای بود لذت بردم مرسی
خوب بود تشکر
سلام
عالی بود مثل همیشه
ممنون
مفید بود واموزنده سپاس
شما بینظیرترینید در دنیا و این آموزش، کمکم کرد هدف گذاری عالی داشته باشم
شما بینظیرترینید در دنیا و این آموزس،کمکم کرد هدف گذاری عالی داشته باشم
سلام وقت بخیر
من ازدیروزچندین بارتلاش کردم ثبت نامم را انجام دهم واشتراک بگیرم اما متاسفانه موفق نشدم
مقاله بسیار عالی جذاب و با انگیزه بود
سلام و درود بر شما سپاسگزارم
خیلی پیشنهاد عالی و کاربردی هست
من میخوام انجامش بدهم و مطمئن هستم نتیجه میگیرم
دقیقا درست میگه اگر قدم های کوچک شروع کنی سرخورده نمیشی
و کم کم میتونی قدمهای بزرگتر هم برداری
ممنون از اطلاعات و آگاهی که در اختیارم گذاشتین
خیلی عالی بود من هیچ جا نشنیده بودم
سپاس
سپاس
سپاس
✌️♥️♥️♥️♥️
بهترین مقاله و می تونم بگم بهترین راه برای شروع کردن هر کاری اینکه اول این مقاله مطالعه بشه ممنونم بابت دادن آگاهی و برگی از درخت بزرگ علم و دانش نمیشه گفت برگ بهتر بگم ریشه چون بنیادی ترین موضوع بود برام
سلام با این کار میشه عادتهای خوب را جایگزین عادات بد کرد با کوچک کردن کارها میشه به اهداف بزرگ رسید