چگونه از عادت های بد چندین ساله نجات پیدا کنیم؟ (قسمت اول)

عادت‌ها گاهی در نقش یک دوست ظاهر می‌شوند و دست ما را برای بالا رفتن از مسیر موفقیتمان می‌گیرند.

اما گاهی هم در نقش یک دشمن قسم خورده کمر به نابود کردن زندگی ما می‌بندند؛
انسان کلکسیونی از عادت‌ها است. در این بین، انسان‌هایی که هوشمندانه خودشان را به چیزی عادت می‌دهند، و یا از چیز نادرستی ترک عادت می‌کنند واقعا قابل قدردانی هستند.

هر چیزی می‌تواند با چند بار تکرار به یک عادت تبدیل شود.

این که چه کاری را به یک عادت تبدیل کنیم و در واقع موتور اتفاق افتادنش را خودکار کنیم صد در صد به انتخاب خودمان بستگی دارد. بدون شک رویارویی با آخر و عاقبتش نیز گریبان کسی جز خود ما را نمی‌گیرد.

البته بگذریم از عادت‌هایی که چندین دست دارند و پس از گرفتن گریبان ما، گریبان هر موجود بی‌نوایی که از دو قدمی ما عبور می‌کند را هم می‌گیرد. شاید اعتیاد به هر چیزی! یکی از این عادت‌ها باشد.

عادت‌های بد، با دو نوع الگوی زمانی، خود را نمایان می‌کنند:

الگوی اول: برخی از عادت‌های بد که صبر و حوصله سرشان نمی‌شود تاثیر خودشان را از بار اول انجام دادنشان به ما نشان می‌دهند.

الگوی دوم: دسته‌ای از عادت‌ها، عقیده‌ای به پدیدار شدن در پرده اول ندارند. بنابراین، خیلی آرام و آهسته در جان ما ریشه می‌کنند و در اوج صحنه زندگی، مثل یک هیولای گرسنه، به قصد بلعیدن زندگی ما خودشان را نشان می‌دهند.

همیشه هوشیار باشید

بهترین راه برای جلوگیری از افتادن به دام عادت‌های بد، این است که درجه هوشیاری زندگی‌مان را بالا ببریم و متوجه رفتارهای کوچک اما تکراری‌مان باشیم. شاید بپرسید خب، حالا تکلیف عادت‌هایی که چندین و چند سال است که هم‌نشین ما شده‌اند چیست؟ چگونه آنها را تغییر دهیم یا از دستشان خلاص شویم؟ بگذارید ماجرای خودم را برایتان تعریف کنم.

[bs-quote quote=”اگر هر سال از یک عادت بد دست بکشیم در دراز مدت، بدترین‌ها بین ما هم تبدیل به انسان‌های خوبی می‌شوند.” style=”default” align=”center” color=”#333333″ author_name=”بنجامین فرانکلین” author_job=”از پدران بنیان‌گذار ایالات متحده” author_avatar=”https://sookhtejet.com/wp-content/uploads/2019/08/بنجامین-فرانکلین.jpg”][/bs-quote]

 

»‌ آغاز یک نبرد جانانه با خودم

چند سال پیش، من به تکاپو افتادم تا از شر یک عادت بد که چندین سال با من بود خلاص شوم! به دنبال راه‌حل‌های زیادی گشتم چون واقعا ترک آن عادت، بعد از این همه مدت، برایم سخت بود. چیزی که ترک کردن این عادت را برایم سخت می‌کرد این بود که انجامش احساس خوبی به من می‌داد.

ترک کردن این مدل از عادت‌ها، بی‌شباهت به شکستن شاخ غول یا گذر از هفت خوان رستم نیست. حتما کنجکاو شدید که عادت من چه بود؟ من به شدت و بسیار حرفه‌ای تمام استخوان‌های دستانم را تق‌تق می‌شکاندم. زیاده‌روی در این کار باعث شده بود که کم‌کم مفاصل من دردناک و دچار مشکل شوند. بنابراین تصمیم گرفتم قبل از اینکه اوضاع از این بدتر شود به فکر راه‌حلی باشم.

خیلی گشتم، توصیه زیادی شنیدم و چندین روش را امتحان کردم. اجازه بدهید چند مثال برایتان بزنم:

• توصیه اول این بود که دستم را با کاری دائم مشغول کنم. بنابراین دو تا تسبیح دانه درشت از پدربزرگم قرض گرفتم و هر جا می‌رفتم سعی می‌کردم با جابه‌جا کردن این دانه‌ها فکر تق‌تق کردن انگشتانم را از سرم بیرون کنم. ولی واقعا کار سختی بود. این روش بیشتر از دو ساعت روی من جواب نداد!
• توصیه دوم این بود که هر بار دستانم را شکستم، با پرداخت مقداری پول، خودم را جریمه کنم و آن را به اولین نفری که می‌بینم بدهم تا شاید از این طریق بتوانم از دست این رفتارم رهایی پیدا کنم. این روش هم جواب نداد و حتی بدتر شد چون با خودم می‌گفتم اشکالی ندارد؛ فقط همین یک بار انجامش می‌دهم بعد جریمه‌اش را پرداخت می‌کنم. این روش نیز به دلیل تاثیر معکوسی که داشت مفید واقع نشد.
• توصیه سوم هم این بود دستکش‌های کلفت جوشکاری در دست کنم. این روش هم به دلیل اینکه کار من بدون لپ‌تاپ پیش ‌نمی‌رود و با دستکش‌های کلفت جوش‌کاری هم نمی‌توان کارهای ریز را انجام داد بعد از گذشت 15 دقیقه کلا منتفی شد.

امتحان کردن روش‌های رنگارنگ که در اینجا فقط چند تا از آنها را آورده‌ام هیچ کمکی به من نکرد. از نظر روحی نیز به دلیل انجام ندادن کاری که بعدش احساس خوبی داشتم، حسابی کلافه، کم طاقت و یکی دو درجه هم عصبانی شده بودم.

 

»‌ وقتی ابوعلی سینا از قبل، جواب را می‌داند

من واقعا به دنبال روشی ساده و کاربردی برای ترک کردن عادتی بودم که سلامتی من را نشانه گرفته بود. چند روز از این ماجرا گذشت. به طور اتفاقی – البته شما خیلی خوب می‌دانید که هیچ چیز در این جهان شگفت‌انگیز اتفاقی نیست – کتابی به دستم رسید به نام «ابن سینا، نابغه‌ای از شرق» نوشته جورج بی‌ کوچ و ترجمه ذبیح‌الله منصوری.

در نگاه اول، کتابی کهن‌سال بود با برگه‌های خسته اما واژه‌هایی بسیار جوان و پر انرژی که تشنه چشمانی برای خواندن روایتشان بودند. پاسخ پرسش من در صفحه‌های 209 و 210 این کتاب نهفته بود.

در بخشی از این کتاب آمده بود که چطور پروفسور «ادوارد براون» با استفاده از روش بی‌نظمی انتخابی در مصرف مواد مخدر، توانست خود را از دام اعتیاد به آنها رهایی بخشد. بعد از مطالعه این کتاب با خودم گفتم چرا این روش را روی خودم امتحان نکنم؟

اگر کسی توانسته با استفاده از این روش، اعتیاد خود را ترک کند، پس من هم می‌توانم خودم را از دست این عادت بد رهایی بخشم.

البته اگر مشکل اصلی شما ترک سیگار و یا از این دست موارد است توصیه می‌کنم حتما از این لینک مقاله‌ی مربوطه را بخوانید.

بعد از گذشت یک ماه و بدون هیچ ناراحتی یا مشکلی من توانستم خودم را از دست آن عادت بد، نجات دهم. در حقیقت من کم‌کم فراموش کردم که دستانم را تق‌تق بشکانم و اصلا نیازی به شکستن آنها در خودم احساس نمی‌کردم و این واقعا شگفت‌انگیز بود.

چندین سال گذشت و من به واسطه یکی از خوانندگان سوخت جت که از من سوالی در مورد ترک کردن عادت‌های بد پرسیده بود به یاد ماجرای خودم افتادم. فاتحه‌ای از صمیم قلب، نثار روح ابو‌ علی سینا کردم و تصمیم گرفتم آنچه انجام داده‌ام را در قالب یک برنامه کاملا عملی برایتان توضیح دهم. برای مطالعه ادامه این مقاله و فراگیری گام‌های این روش، لطفا قسمت بعد را دنبال کنید.

راستی، آیا شما نیز عادتی دارید که می‌خواهید آن را ترک کنید؟ چند درصد احتمال می‌دهید که ترک کردن آن کیفیت زندگی شما را بهبود می‌بخشد؟

---